زينالعابدين رهنما فرزند شيخ العراقين، روحانى ايرانى مقيم عراق، در سال 1273 خورشيدى در عراق به دنيا آمد و در همان جا به تحصيل در رشته فقه اسلامى، حكمت و اصول پرداخت.
زينالعابدين همزمان با بعضى از روزنامه نويسان بعدى ايران، مانند على دشتى و عباس خليلى در جوانى از عراق به ايران بازگشت. بعد از برچيده شدن بساط محمد عليشاه و فرار او از ايران و استقرار مشروطيت، زينالعابدين به كار روزنامه نگارى پرداختند.
او در سال 1299 به انتشار روزنامه «راهنما» و مجله «راهنما» پرداخت . بعدها نام خانوادگى خود را از اين روزنامه و مجله گرفت، در حالى كه در آغاز نام خانوادگى شيخالعراقين زاده را براى خود انتخاب كرده بود.
رهنما در كنار روزنامه نگارى شغل هاى دولتى را نيز از ياد نبرد
. اول كارش را با استخدام در اداره انتشارات و انطباعات وزارت معارف شروع كرد، ولى بعد با نزديك شدن به سردار سپه، نخست وزير آن زمان و پادشاه بعدى، به وكالت مجلس، به معاونت وزارت راه، به معاونت رئيس الوزراء و نمايندگى دولت در مجلس شوراى ملى رسيد.
با ناكامى مجله و روزنامه راهنما، زين العابدين راهنما به تدريج توانست «ايران» را به صورت يكى از معتبرترين روزنامه هاى كشور درآورد.
بعد از آنكه سردار سپه به سلطنت رسيد، از تعداد روزنامه ها كاسته شد. روزنامه «اطلاعات» به عنوان تنها روزنامه عصر با رعايت اصولى كه شرايط حكومت جديد ايجاب مىكرد رو به پيشرفت بود. صبح ها هم به جاى آن همه روزنامه سياسى انتقادى سابق فقط دو سه روزنامه بىضرر و كم خطر منتشر مىشد. «ايران» يكى از آنها بود.
زينالعابدين رهنما تا سال 1314 گاهى در دولت، زمانى در مجلس و مدتى هم فقط در روزنامهاش سرگرم كار بود تا آنكه سرانجام نوبت او هم فرا رسيد. رضا شاه به خاطر نارضايتى از طرز كار رهنما، روزنامه «ايران» را از او گرفت و به مجيد موقر مدير مجله هاى «مهر» و «مهرگان» واگذار كرد. خود رهنما هم به لبنان تبعيد شد. اما به خاطر روابط خوب گذشته دستور داد دقت شود در مورد روزنامه حقى از رهنما زايل نشود. با اين دستور مقرر شد چاپخانه اش را ارزيابى كنند و مجيد موقر بهاى آن را همراه با اجاره ماهانه دفتر كار و اسباب اثاث روزنامه براى رهنما به لبنان بفرستد.
رضاشاه با وجود سختگيرىهايى كه در مورد خروج ارز ـ به اصطلاح آن زمان اشعار ـ از كشور داشت دستور داد مطالبات رهنما همه ماهه به صورت ارز برايش فرستاده شود. رهنما در لبنان با اميرعباس هويدا، آشنا شد و هويداى جوان خيلى زود توانست خود را در دل سفير پير جا كند...
زينالعابدين رهنما زودتر از موعدى كه مى بايست دوران خدمتش در فرانسه تمام شود به ايران فرا خوانده شد. در تهران شايعات زيادى درباره كارهاى كاركنان سفارت ايران در پاريس بر سر زبان ها بود و مطبوعات افرادى را با اسم و رسم متهم مى كردند كه با استفاده از مصونيت سياسى در معاملات بازار سياه كه پس از خاتمه جنگ در فرانسه رونق پيدا كرده بود دست دارند. در بازگشت به تهران، زينالعابدين رهنما روزنامه نگارى را به كلى كنار گذاشت و سعى كرد به جاى آنكه خودش روزنامه منتشر كند، با روزنامه نويسها روابط دوستانه برقرار سازد و تا بعد از انقلاب اسلامى به اين امر پرداخت.
وى همچنين در دوره پنجم از تبريز و در دورههاى هشتم و نهم از رى پست نمايندگى مجلس شوراى ملى را تصاحب كرد. اچ. جى. سى مور H.J.Seymourدر گزارش محرمانه خود به اين مأموريت بيشتر اهميت مى دهد سپس از ترقيات رهنما در پستهاى سياسى و دولتى او سخن مىگويد . رهنما در دورههاى 5 و 6 و 7 و 8 و 9 به نمايندگى مجلس تعيين مىشود و به عضويت مجلس مؤسسان اول كه رأى به انقراض سلسله قاجار مىدهد درمى آيد. وي در كابينه هاى زير شركت جست : در سال 1305 خ (1926 م.) معاون وزارت فوائد عامه. در سال 1305 خ(آوريل 1926) معاون وزارت كشور. در كابينه مخبرالسلطنه هدايت (11 خرداد 1306) معاون نخستوزير. در كابينه على سهيلى (11 فروردين 1322) معاون پارلمانى رئيس اداره كل تبليغات مدتى نيز وزير مختار ايران در پاريس بود.
رهنما در سال 1306 خ. عمامه خود را با كلاه عوض كرد. در دوره رضاشاه پس از شركت در كابينههاى دولتى به كار مطبوعات پرداخت و براى انتظام بيشتر كار روزنامه نگارى چاپخانه ميخريد و به تهران مى آورد. به نوشته مأمورين ساواك رهنما مردى جاه طلب است و اين جاه طلبى او را به سياست و مشاغل سياسى كشانده و به همين جهت از لباس روحانيت بيرون آمد. او مرد زيرك و باهوشي است در روزنامهنگارى داراى دقت و وسواس و سليقه ويژه ايست از اين رو از اخاذى در مطبوعات پرهيز مىكند.
زينالعابدين رهنما در سال 1374 و در صد سالگى درگذشت.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر