ریموند کِلِوی کاروِر جونیور نویسندهی داستانهای کوتاه و شاعر آمریکایی بود. او یکی از نویسندگان مطرح قرن بیستم و همچنین یکی از کسانی شمرده میشود که موجب تجدید حیات داستان کوتاه در دههی ۱۹۸۰ شدهاند.
کارور در ۲۵ مه، ۱۹۳۸ در شهر کلاتْسْکانی در ایالت اورگن که شهری صنعتی در کنارهی رودخانه کلمبیا است به دنیا آمد. او در شهر یاکیما در ایالت واشنیگتن بزرگ شد. پدرش، کِلِوی ریموند کارور، کارگر کارخانهی چوببری و الکلی بود. مادر او، اِلا کیسی کارور، گاهی به عنوان پیشخدمت و فروشنده کار میکرد. در خانه او را جونیور، قورباغه و دکتر صدا میکردند.
ریموند در مدرسهای محلی در یاکیما آغاز به تحصیل کرد. او در فراغت خود رمانهایی از میکی اسپیلانی یا مجلاتی چون Sports Afield و Outdoor Life را مطالعه میکرد.
در سال ۱۹۵۶ وقتی که هجده سال داشت، با دوست دختر دوران مدرسهاش، ماریان بورک، که شانزده ساله بود، ازدواج کرد. ماریان تازه از یک مدرسهی اُسقفی خصوصی فارغالتحصیل شده و باردار نیز بود. زمانی که فرزند دوم آنها بدنیا آمد، کارور بیست ساله بود. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان دیویس، برای تامین هزینهی گذران زندگی به مشاغل متفاوتی چون سرایداری، چوببُری و فروشندگی روی آورد. در طی سالهای زندگی مشترکشان، ماریان نیز شغلهایی چون پیشخدمتی، فروشندگی، مُنشیگری و معلمی داشت.
کارور به همراه خانوادهاش به کالیفرنیا رفت چرا که والدین همسرش در شهر پارادایز در آن ایالت، خانهای داشتند. در آنجا بود که وی به نوشتن علاقمند گردید و در دورههای آموزشی نوشتن خلاقانه که توسط رماننویسی به نام جان گاردنر تدریس میشد، شرکت کرد. گاردنر بر زندگی و پیشهی کارور به عنوان یک نویسنده تأثیر عمدهای برجای گذاشت. کارور در ابتدا تحصیلاتش را در دانشگاه ایالتی چیکو و سپس در کالج ایالتی هامبولت در کالیفرنیا ادامه داد و در سال ۱۹۶۳ مدرک کارشناسی خود را دریافت نمود.
در میانهی دههی ۱۹۶۰ کارور و خانوادهاش در شهر ساکرامنتوی کالیفرنیا زندگی میکردند. وی در یکی از بیمارستانهای این شهر («بیمارستان مرسی») بهعنوان نگهبان شب شغلی داشت. او در کلاسهای کالج ایالتی ساکرامنتو – که امروزه دانشگاه ایالتی است – در زمینهی شعر که توسط دنیس اشمیتز تدریس میشد، شرکت میکرد. اولین کتاب شعر کارور با عنوان «نزدیک کلامَث» در سال ۱۹۶۸ توسط کلوب ادبیات انگلیسی کالج ایالتی ساکرامنتو منتشر شد.
سال ۱۹۶۷ برای وی نقطهی تحولی محسوب میشود؛ در این سال اثری از او در مجموعهی مشهور «فولی» چاپ شد، پدرش درگذشت و مقدمات چاپ اولین اثر او، «نزدیک کلامَث»، در حال فراهم شدن بود. همچنین در این سال بود که وی به همراه خانوادهاش به پالوآلتو انتقال یافتند تا وی بتواند به عنوان ویراستار کتابهای درسی در «Science Research Associates» استخدام شود. فعالیت وی در این شغل تا سال ۱۹۷۰ ادامه داشت وی در این سال از آن سازمان اخراج شد. در سالهای دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در حالی که پیشهاش به عنوان نویسنده در حال اوجگیری بود، چند سالی در دانشگاههای آمریکا تدریس کرد. بهعنوان مثال، وی از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۳ استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه سراکیوز بود.
طی سالهایی که شغلهای متفاوتی داشت، به تربیت فرزندان مشغول بود و همزمان سعی میکرد که بنویسد، افراط وی در نوشیدن الکل آغاز گردید و این مساله تا حدی پیش رفت که تقریباً تسلیم شد و بطور دائمی به نوشیدن پرداخت. در نیمترم پاییز سال ۱۹۷۳، او به همراه جان چیور در کارگاه نویسندگان آیووا تدریس داشت، اما بعدهها گفت که به همراه چیور تنها اندکی نوشته و تدریس کرده بودند و بیشتر مواقع مینوشیدهاند. سال بعد، پس از ترک شهر آیووا، چیور برای درمان اعتیادش به الکل به مرکزی درمانی رفت، اما کارور تا چند سال بعد به نوشیدن ادامه داد. در تاریخ ۲ ژوئن ۱۹۷۷ او با یاری گروه الکلیهای ناشناس، اعتیادش به الکل را ترک کرد.
او از ۱۹۷۹ با زن شاعری به نام تس گالاگر که وی را در همایش نویسندگان در دالاس، تکزاس ملاقات کرده بود، زندگی میکرد. در نهایت او در سال ۱۹۸۲ از همسر اولش، ماریان، طلاق گرفت و در سال ۱۹۸۸ در شهر رنو در ایالت نوادا با گالاگر ازدواج کرد. دو ماه بعد، در تاریخ دوم اوت ۱۹۸۸ وی در سن پنجاه سالگی و بدلیل سرطان ریه در شهر پورتآنجلس در ایالت واشنگتن درگذشت. در همان سال، عضویت او در آکادمی آمریکایی هنر و ادبیات اعلام گردید.
سبک:
پیشهی کارور به عنوان نویسنده به داستانهای کوتاه و شعر اختصاص یافته بود. او خود را بهعنوان کسی که تمایل به ایجاز و قوّت دارد و به نوشتن داستانهای کوتاه معتاد است، معرفی کرده است.(در دیباچهی «از کجا تلفن میکنم»، مجموعهای که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد). دلیل دیگری که برای ایجاز آثار او مطرح میشود این است که داستان کوتاه و شعر را میتوان در یک نشست نوشت و خواند. این مسئله برای وی یک انتخاب ساده نبود، بلکه ملاحظاتی عملی بود تا او با در نظر داشتن آنها بتواند در کنار شغلهای متفاوت و ناهمگوناش، به نوشتن نیز برسد. موضوعات و ایدههای آثار او که عموماً بر تجربههای کارگری تمرکز دارند به وضوح انعکاسی از زندگی خودش هستند. همین مساله را میتوان در مورد بُنمایههای مکرر اعتیاد به الکل و بازپروری از آن که در آثار وی موجود است، مطرح کرد.
سبک نوشتار کارور و بُنمایههای آثار او معمولاً مانند عناصر سازندهی آثار ارنست همینگوی، آنتوان چخوف و فرانتس کافکا است. همچنین او را تأثیر پذیرفته از آثار ایساک بابل، فرانک اوکانر و و. اس. پریچت برَشمُردهاند. با وجود این، بهنظر میرسد بیشترین تأثیرپذیری او از جانب چخوف باشد که انگیزهی او برای نوشتن داستان کوتاه «پیغام» (به انگلیسی: Errand) باشد. این داستان که یکی از آثار مربوط به اواخر عمر کارور است، آخرین ساعات زندگی چخوف را به تصویر میکشد.
عمدتاً، کمینهگرایی (مینی مالیسم) به عنوان یکی از ویژگیهای بارز آثار کارور شمرده میشود. ویراستار وی در مجله اسکوآیر، گوردون لیش، نثر کارور را به این سمت هدایت میکرد. پیشتر جان گاردنر به کارور توصیه کرده بود که به جای به کار بردن بیست و پنج کلمه در یک جمله، پانزده کلمه به کار بَرَد و بعدهها لیش به وی توصیه کرد که در یک جمله تنها از پنج کلمه استفاده کند. در این دوران بود که کارور اشعاری را برای جیمز دیکی، ویراستار شعر اسکوآیر در آن دوران، فرستاد.
سبک وی را با عنوان واقعگرایی کثیف (به انگلیسی: dirty realism) نیز خواندهاند. این عبارت به گروهی از نویسندگان در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ چون ریچارد فورد، توبیاس ولف، آن بیتی و جین آن فیلیپس اشاره دارد. کارور با فورد و ولف از نزدیک آشنا بود. این نویسندگان در آثارشان بیشتر بر اندوه و حس فقدان زندگی روزمرهی مردم عادی تاکید داشتند؛ زندگی روزمرهی طبقات متوسط و پایین جامعه یا افراد تکافتاده و به حاشیهرانده شدهای که طبق ایدهی هنری تِرو «نومیدی خاموش» (به انگلیسی: quiet desperation) را میزیند.
نوشتهها:
اولین داستان منتشرشدهی وی مربوط به سال ۱۹۶۰ و با عنوان «فصلهای سخت» (به انگلیسی: Furious Seasons) است. این اثر که به نسبت آثار بعدی او، نثری سلیستر و شیواتر دارد، به وضوح از ویلیام فاکنرر تأثیر پذیرفته است. استول درباره آن مینویسد: "فصلهای سخت، تقلیدی بود تصنعی و کسالتبار از شیوه فاکنر" عبارت «فصلهای سخت» بعدهها به عنوان نام مجموعهای از داستانها استفاده شد که البته خود آن داستان را شامل نمیشد. داستان «فصلهای سخت» را تنها میتوان در مجموعههای چاپشدهی اخیر چون «قهرمانی بس است، لطفاً» الگو:انگلیسیNo Heroics, Please و «اگر کارم داشتی تلفن کُن»(به انگلیسی: Call if You Need Me) یافت.
اولین مجموعه از آثار وی در سال ۱۹۷۶ و با عنوان «میشود لطفاً ساکت باشید، لطفاً؟» (به انگلیسی: Will You Please Be Quiet, Please) منتشر گردید و داستانی از این مجموعه که دارای همین نام بود برای چاپ در مجموعهی «بهترین داستانهای کوتاه آمریکا» انتخاب شد. سپس برای داستان «یک چیز کوچک و خوب» (به انگلیسی: A Small, Good Thing) که داستانی است دربارهی والدین یک پسر جوان که دچار تصادف رانندگی شده، موفق به دریافت جایزه او. هنری گردید. در سال ۱۹۸۳، بازنوشتی از این داستان با نام «حمام» و با پایانی متفاوت در مجموعهای به نام «کلیسای جامع» منتشر گردید. با وجود این خود داستان «کلیسای جامع» بود که کارور آن را در مقایسه با آثار پیشیناش بهعنوان «نوع دیگری» از داستان مطرح میکند و نقطه عطفی در دورهی کاریاش برمیشمارد. این داستان که دربارهی ملاقات مردی با پیرمردی کور از آشنایان همسرش است، بدلیل کمگویی آن دربارهی موضوعی اصلی و به احتمال بخاطر دیدِ خوشبینانهاش که در کنار لحنی تلخشیرین قرار گرفته است، با آثار پیشین نویسنده متفاوت است.
آخرین مجموعه داستانی که دقیقاً پیش از مرگ وی چاپ شد، «فیل» نام داشت و شامل هفت داستان بود. ماهیت داستانهای این مجموعه، بخصوص «پیغام»، این طور مینماید که او در حال تفکر و تعمق برای نوشتن اولین رماناش بود. البته این مساله به تایید دیگر منتقدین نرسیده است.
آثار:
داستانی:
جلد کتاب وقتی از عشق حرف میزنیم از چه حرف میزنیم چاپ ۱۹۸۹
مجموعهها:
۱۹۷۴ میشود لطفاً ساکت باشید، لطفاً؟
۱۹۷۷ فصلهای سخت
۱۹۸۱ وقتی از عشق حرف میزنیم از چه حرف میزنیم. (به انگلیسی: What We Talk About When We Talk About Love)
۱۹۸۳ کلیسای جامع
۱۹۸۸ فیل
گردآوردهها:
۱۹۸۸ از کجا تلفن میکنم. (به انگلیسی: Where I'm Calling From)
۱۹۹۳ راههای میانبُر:داستانهای برگزیده. (به انگلیسی: Short Cuts: Selected Stories)
تک داستانها:
از مجوعه «میشود لطفاً ساکت باشید، لطفاً؟»:
هیچکس چیزی نگفت. (به انگلیسی: Nobody Said Anything)
همسرِ دانشجو. (به انگلیسی: The Student's Wife)
همسایهها. (به انگلیسی: Neighbors)
دوچرخهها، عضلهها، سیگارها. (به انگلیسی: Bicycles, Muscles, Cigarettes)
میشود لطفاً ساکت باشید، لطفاً؟
از مجموعهی «فصلهای سخت»:
فاصله. (به انگلیسی: Distance)
احمق. (به انگلیسی: Dummy) (عنوان پس از بازنگری: «سومین چیزی که پدرم را کُشت». (به انگلیسی: The Third Thing that Killed My Father off)
این همه آب و این قدر نزدیک به خانه. (به انگلیسی: So Much Water So Close to Home)
از مجموعهی «وقتی از عشق حرف میزنیم از چی حرف میزنیم»:
وقتی از عشق حرف میزنیم از چی حرف میزنیم
چرا شما نمیرقصید؟. (به انگلیسی: Why Don't You Dance)
از مجموعهی «کلیسای جامع»:
ویتامینها. (به انگلیسی: Vitamins)
محتاط
از کجا تلفن میکنم
خانهی چف. (به انگلیسی: Chef's House)
تَب. (به انگلیسی: Fever)
پَرها. (به انگلیسی: Feathers)
کلیسای جامع
یک چیز کوچک و خوب
از مجموعهی «فیل»:
جعبهها
کسی که روی این تخت میخوابیده. (به انگلیسی: Whoever Was Using This Bed)
پیغام
Blackbird Pie
شعر:
۱۹۶۸ نزدیک کلامَث
۱۹۷۰ بیخوابی زمستانی. (به انگلیسی: Winter Insomania)
۱۹۷۴ ماهی آزاد در شب سفر میکند. (به انگلیسی: At Night The Salmon Move)
۱۹۸۵ جایی که آبها به هم میرسند. (به انگلیسی: When Water Comes Together With Other Water)
۱۹۸۴ آبی آسمانی. (به انگلیسی: 'Ultramarine)
راهی نو به آبشار. (به انگلیسی: A New Path to The Waterfall)
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر