من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
محمد کلباسینویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا نوروز آقای اسدیخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینید... من مرگ را میشناسم. مرگ را، وقتی گیاه چسب بر دیوار خانهای در این بنبست میمیرد. بر تنهی خشک دیوار، مرگ که میرسد، گیاه چسب خاک میشود و برگهایش سبک با باد میروند. باد سرخ آن بالا چرخ میزند و از تنهی مردهی گیاه دود برمیخیزد. مرگ حضوری است صریح و قاطع بر نبض دیواری ته ... صورت ببرخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینیداول پاییز بود که باد ابرها را آورد و بارش شروع شد. ناگاه پس از مدتها خشکی، در آسمان وا شده بود و هرچه باران بود در صالحآباد، این یکذره زمین کویری میبارید... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
محمد کلباسینویسنده آثار در ناکجا نظرات شما آثار این نویسنده در ناکجا نوروز آقای اسدیخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینید... من مرگ را میشناسم. مرگ را، وقتی گیاه چسب بر دیوار خانهای در این بنبست میمیرد. بر تنهی خشک دیوار، مرگ که میرسد، گیاه چسب خاک میشود و برگهایش سبک با باد میروند. باد سرخ آن بالا چرخ میزند و از تنهی مردهی گیاه دود برمیخیزد. مرگ حضوری است صریح و قاطع بر نبض دیواری ته ... صورت ببرخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینیداول پاییز بود که باد ابرها را آورد و بارش شروع شد. ناگاه پس از مدتها خشکی، در آسمان وا شده بود و هرچه باران بود در صالحآباد، این یکذره زمین کویری میبارید... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
نوروز آقای اسدیخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینید... من مرگ را میشناسم. مرگ را، وقتی گیاه چسب بر دیوار خانهای در این بنبست میمیرد. بر تنهی خشک دیوار، مرگ که میرسد، گیاه چسب خاک میشود و برگهایش سبک با باد میروند. باد سرخ آن بالا چرخ میزند و از تنهی مردهی گیاه دود برمیخیزد. مرگ حضوری است صریح و قاطع بر نبض دیواری ته ... صورت ببرخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینیداول پاییز بود که باد ابرها را آورد و بارش شروع شد. ناگاه پس از مدتها خشکی، در آسمان وا شده بود و هرچه باران بود در صالحآباد، این یکذره زمین کویری میبارید...
نوروز آقای اسدیخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینید... من مرگ را میشناسم. مرگ را، وقتی گیاه چسب بر دیوار خانهای در این بنبست میمیرد. بر تنهی خشک دیوار، مرگ که میرسد، گیاه چسب خاک میشود و برگهایش سبک با باد میروند. باد سرخ آن بالا چرخ میزند و از تنهی مردهی گیاه دود برمیخیزد. مرگ حضوری است صریح و قاطع بر نبض دیواری ته ...
صورت ببرخریدنویسنده: محمد کلباسی این کتاب را ببینیداول پاییز بود که باد ابرها را آورد و بارش شروع شد. ناگاه پس از مدتها خشکی، در آسمان وا شده بود و هرچه باران بود در صالحآباد، این یکذره زمین کویری میبارید...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر