ادواردمورگان فورستر E. M. Forster در اول ژانويه سال ۱۸۷۹ ميلادى در لندن متولد شد و هنوز به دو سالگى خود نرسيده بود كه پدرش كه مهندس معمار بود را از دست داد و بدين ترتيب بخش اعظم زندگىاش در دوران كودكى و بزرگسالى را زيرنظر مادر و عمههايش گذراند. بعدها ارثيه به جاى مانده از يكى از عمههايش به نام ماريان تورنتون به او شانس مسافرتهاى بسيار و نوشتن در فضايى عارى از محدوديت را عطا كرد. او تحصيلات ابتدايى خود را در مدرسه تون بريج گذراند و پس از اتمام آن در كالج كينگ حضور يافت و بسيارى از دوستىهايش كه بعدها منجر به تشكيل گروه بلومز برى شد در همين كالج شكل گرفت.
فضاى آن روز انگلستان فضاى پر شك و ترديدى بود و در همين فضا فورستر تحت تاثير ناتانيل ود، ديكنسون و مور قرار گرفت و اعتقادات نه چندان عميق مسيحى خود را دوباره ساخت. پس از فراغت از تحصيل به همراه مادرش به ايتاليا و يونان سفر كرد و در بازگشت از سفر مقالات و داستانهايى كوتاه براى نشريه ليبرال «اينديپندنت ريويو» نوشت. او چند ماه اول سال ۱۹۰۵ را در آلمان گذراند و به تدريس خصوصى فرزندان «كنتس آرمين» اهتمام ورزيد. او در همان سال اولين رمان خود با عنوان «جايى كه فرشتگان از راه رفتن مى هراسند» را به رشته تحرير درآورد و يك سال بعد در دانشگاه كمبريج در باب هنر ايتاليايى و تاريخ ايتاليا ايراد سخن كرد.
در سال ۱۹۰۷ رمان «طولانى ترين سفر» را به چاپ رسانيد و به فاصله يك سال رمان «اتاقى با چشم انداز» را براساس خاطرات دوران تعطيلاتش در ايتاليا خلق كرد كه بخش اول آن در فلورانس اتفاق مى افتد و داستان درباره يك قتل و شاهد آن ادامه پيدا مى كند. فورستر در دوران قبل از جنگ جهانى اول داستانهاى كوتاه بسيارى نوشت كه بعدها در قالب مجموعهاى تحت عنوان «اتوبوس آسمانى» منتشر كرد. «پايان هاوارد» داستانى است كه به شرح روابط بين دو خانواده انگليسى مى پردازد كه يكى شيفته ادبيات است و ديگرى عاشق تجارت. داستان به تقابل اين دو خانواده مى پردازد و شايد بتوان گفت كه «فورستر» بخش اعظم شهرت خود را مديون اين اثر درخشان است.
او در خلال سال هاى ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ به هند سفر كرد و از سال ۱۹۱۴ به مدت يك سال در گالرى ملى لندن مشغول به كار شد. با شروع جنگ جهانى اول فورستر به صليب سرخ جهانى پيوست و در مصر مشغول به خدمت شد. در خلال اقامت در مصر فورستر موفق به ملاقات شاعر يونانى «سى پى كاوافى» شد. «فورستر» در سال ۱۹۲۱ به هند بازگشت و به عنوان رئيس دفتر مخصوص «مهاراجه ديواس» به رتق و فتق امور پرداخت. «راهى به سوى هند» اثر درخشان فورستر نيز در همين فضا خلق شد و فىالواقع حسن ختامى بود بر دوران رمان نويسى او.
۴۶سال عمر فورستر پس از اين رمان بيشتر به فعاليتهايى غير از رماننويسى اختصاص يافت چرا كه رمان دغدغه اصلى زندگى او نبود. او در يكى از آثارش مى نويسد: «اكثر اوقات زندگى بسيار خسته كننده مىشود و در پس اين همه صحبت و كتاب دست آخر مجبور به مبالغه درباره زيبايىها و چشمپوشى كردن از بدىها مىشوى.»
اين عضو فعال انجمن «پن» (PEN) در سال ۱۹۳۴ به عنوان اولين رئيس انجمن ملى آزادىهاى مدنى برگزيده شد و پس از مرگ مادرش به سال ۱۹۴۵ به عنوان عضو افتخارى هيات مديره كالج «كينگ» انتخاب شد و تا پايان عمر در آنجا زندگى كرد. او در سال ۱۹۴۹ از پذيرفتن مقام شواليه سر باز زد. «ادوارد مورگان فورستر» عاقبت در ۷ ژوئن ۱۹۷۰ در انگلستان درگذشت.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر