ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
عاصف حسینی

 

عاصف حسینی

نویسنده
متولد: 1359 افغانستان
  • زندگینامه
  • آثار در ناکجا
  • نظرات شما

  • زندگینامه

    سید عاصف حسینی، در ثور 1359 در مزار شریف چشم به جهان گشود. هنوز یک سال هوای زادگاهش را تنفس نکرده بود که خانواده اش ناگزیر به مهاجرت شد. از شش سالگی به مکتب رفت و از نه سالگی تنها دو مصروفیت داشت: مکتب و کار، کار و مکتب؛ و این دور تسلسل سال‌ها ادامه یافت. «مثل یک آدم کلان کار می‌کردم و معاش می‌گرفتم. کس به کس پول مفت که نمی‌داد.» بیست و سه سال در ایران به عنوان مهاجر به سر برد. «ما مثل صدها آواره‌ی دیگر در حاشیه‌ی شهر زندگی می‌کردیم. آن روزها، مردمان محل با افغان‌ها رفتار خوبی داشتند. به آن‌ها "مهاجر" می‌گفتند. شاید دلیلش این بود که چیز مشترکی ما را با هم گره می‌زد: فقر.» با مجموعه کتاب‌های «به من بگو چرا؟» دنیای کودکی‌اش را پر می‌کرد. چون معلومات علمی و عمومی‌اش بیشتر از همصنفانش بود، او را برای تست "تیزهوشان" معرفی کردند. اگر آن آزمون را با موفقیت سپری می‌کرد، باید به مکتب ویژه‌یی معرفی می‌شد. اما چون زاده‌ی افغانستان بود، دو بار راه این بخت به رویش بسته شد. سیاست، و ادبیات در دل و دماغش در برابر آن چه که وی را شیفته‌ی خود ساخته بود، جای چندانی نداشتند. چنان شیفته‌ی فیزیک و صنایع هوانوردی و فضانوردی بود که بیشتر دوشنبه‌ها به هر بهانه‌یی از کار می‌گریخت تا بتواند برنامه‌ی تلویزیونی روی این موضوعات را ببیند. یک تصادف او را با هوا و فضای شهر شعر آشنا ساخت: «شانزده ساله بودم که با آقای علی عطایی، یکی از دوستان پدرم آشنا شدم. از طریق او پایم به جلسه شعر باز شد. کم کم شعر خواندن را یاد گرفتم. یک روز که شعر سهراب یا فروغ را خواندم، احساس کردم که من هم چیزکی گفته می توانم. بعدها به عنوان یک شاعر جوان ساختارگرا نام کشیدم.»



    آثار این نویسنده در ناکجا


    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر