ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
روابط برون‌مرزی سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران

صفحه اصلی / تاریخ /

تاریخ

روابط برون‌مرزی سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران

نویسنده: حیدر تبریزی
تاریخ
تاریخ انتشار: ۱۳۹۵
۱۲۸ صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    7,00€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    «روابط برون مرزی سازمان چریک های فدایی خلق ایران» کتاب تازه ای است که پیرامون تاریخ جنبش فداییان منتشر شده است. نویسنده ی کتاب حیدر تبریزی، از چهره‍‌های آشنا و مشهور جنبش فداییان در آن سال‌هاست. کتاب را باقر مرتضوی در آلمان منتشر کرده است؛ شامل یک پیشگفتار، پنج بخش و پیوست‌هاست. پیشگفتار کتاب را در ادامه می خوانید ...

    پیشگفتار سازمان چریکهای فدائی خلق ایران از جریانهای اصلی جنبش نوین چپ ایران بود که در نیمه ی دوم دهه ی چهل شکل گرفت. از مشخصه های اصلی فکری و سیاسی این جریان، از همان آغاز شکل گیری، تأکید بر استقلال، عدم تبعیت از قطب های جهانی، همبستگی و همیاری با جنبشهای انقلابی در سراسر جهان و به ویژه منطقه ی خاورمیانه بود.

    این که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، از آغاز شکل گیری تا انقلاب بهمن ۱٣۵۷، در زمینه ی ارتباط با احزاب، سازمانها و جنبش های مترقی و انقلابی و دولت ها تا چه حد پیشرفت کرد و به چه میزان توانست در این عرصه به اصول اعلام شده ی خود پایبند بماند، یکی از پرسش های اصلی در رابطه با این دوره از تاریخ مبارزات چریک های فدائی است.

    درباره ی کم و کیف روابط برون مرزی سازمان چریک های فدائی خلق ایران (از این پس "سچفخا")، از آغاز (۱٣۴۹) تا انقلاب بهمن (۱٣۵۷)، اطلاعات محدودی در سطح عمومی انتشار یافته است. در آن دوره، ساواک و ارگان های امنیتی و سرکوبگر رژیم شاه که با سرویس های اطلاعاتی دولت های امپریالیستی، اسرائیل و ترکیه نیز همکاری داشتند، تلاش می کردند از هر اطلاعات و سر نخی در جهت ضربه زدن به سازمان و نابودی آن بهره بگیرند. بهمین دلیل، رعایت پنهانکاری و حفظ اطلاعات، یک اصل ضروری و حیاتی بود. بنابراین نه تنها اطلاعات مربوط به روابط و فعالیت های خارج از کشور، در سطح عمومی انتشار نمی یافت، بلکه در درون سازمان نیز این اطلاعات در سطح بسیار محدودی نگهداشته می شد و رفقای معدودی در جریان این روابط قرار می گرفتند. البته به طور کلی و در همه ی امور، رعایت پنهانکاری در فعالیت های مخفی، یک اصل تخطی ناپذیر بود و این اصل در فعالیت های داخل و خارج کشور کاملاً رعایت می شد، با اینهمه در فعالیت های مربوط به داخل کشور به دلیل ضربات وارده و دستگیری ها، بخشی از اطلاعات به دست ساواک می افتاد و ضرورت پنهان نگهداشتن آنها منتفی می شد و سازمان می توانست آن اطلاعات را در قالب جمعبندی تجارب مبارزات و برای درس آموزی در اختیار سایر مبارزان و عموم مردم قرار دهد که کتاب "جمعبندی سه ساله" نوشته ی حمید اشرف نمونه ای از آنست. اما فعالیت های برون مرزی سازمان کمتر در معرض ضربه بود و اطلاعات چندانی هم درباره ی این فعالیت ها به دست رژیم نیفتاد، در نتیجه ضرورت پنهان نگهداشتن آن اطلاعات همچنان تداوم یافت و منتشر نشد.

    تا ضربه ی اردیبهشت ماه سال ۱٣۵۵، البته در کتابهای "تحلیلی از تکوین و تکامل گروه پیشتاز جزنی ـ ظریفی" نوشته ی بیژن جزنی، کتاب "جمعبندی سه ساله" نوشته ی حمید اشرف، کتاب "از جبهه ی نبرد فلسطین ـ خاطرات رفیق ایرج سپهری" (شهریور ۱٣۵٣) و نیز زندگینامه ی رفقای جانباخته ای که به فلسطین رفته بودند، اشاراتی در این زمینه وجود داشت. پیام های نیروهای انقلابی در منطقه ی خاورمیانه به "سچفخا" و پیام سازمان به این نیروها که در نشریه ی "نبرد خلق" شماره های پنجم (دی ۱٣۵٣)، ششم (اردیبهشت ۱٣۵۴) و هفتم (خرداد ۱٣۵۵) درج شده بود، نیز نشاندهنده ی رابطه ی سازمان با این نیروها بود.

    در ضربات زمستان سال پنجاه و چهار و بهار پنجاه و پنج، بویژه ضربه ی هشتم تیرماه سال ۱٣۵۵، همه ی رفقائی که در داخل کشور از روابط بین اللملی و فعالیت های برون مرزی سازمان تا آن تاریخ، به طور مشخص اطلاع داشتند، جان باختند و تمام اسناد کتبی که در این باره در داخل کشور وجود داشت، از بین رفت. رفقایی که بعد از این ضربات مرکزیت سازمان را تشکیل دادند از کم و کیف فعالیت های برون مرزی سازمان و راه های ارتباطی هیچگونه اطلاعی نداشتند و برای مدتی طولانی ارتباط بین رفقای داخل و خارج از کشور قطع بود. فقط رفقائی که در خارج بودند، هر کدام، به درجات مختلف، از کم و کیف این روابط و فعالیت ها مطلع بودند.

    در دوم خرداد سال ۱٣۵۵، زمانی که حمید اشرف هنوز زنده بود، ساواک دو نامه را در روزنامه های کیهان، اطلاعات و آیندگان چاپ کرد و مدعی شد که آنها را در خانه های تیمی "سچفخا" کشف کرده است. در یکی از آن نامه ها به روابط بین اللملی سازمان اشاره شده بود. و ساواک با استناد به این نامه "سچفخا" را به وابستگی به دولت های خارجی و جاسوسی به نفع آنان متهم کرد. چند روز بعد از انتشار این نامه ها در نشریات، اعلامیه ای از سوی سازمان منتشر شد و جعلی بودن نامه ها را افشاء کرد و ارتباط سازمان با انقلابیون سراسر جهان را مورد تأکید قرار داد. در همینجا شایان ذکر است که طی سالهای مبارزه با رژیم شاه، گرچه ساواک و ارگانهای تبلیغاتی رژیم، همواره چریک های فدائی را متهم به "وابستگی به بیگانگان" می کردند، ولی بجز این نامه ی جعلی، هیچ سند و مدرک کتبی یا اعترافی از اعضای سازمان در زیر شکنجه و بازجوئی و... را نتوانستند در جهت اثبات این ادعای خود انتشار دهند. پس از انقلاب بهمن نیز ارگانهای اطلاعاتی و "پژوهشی" رژیم جمهوری اسلامی که اسناد ساواک را در اختیار دارند و کسانی که برای این ارگانها قلم می زنند یا با آنها همکاری می کنند و با هدف تحریف این دوره از تاریخ "سچفخا"، در کتابهای مختلف به این موضوع پرداخته اند، در این زمینه بجز همین نامه ی جعلی، سند دیگری ارائه نکرده اند. گرچه در سالهای اخیر، در کتابهائی که به تاریخ "سچفخا" پرداخته شده است و یا پاره ای مصاحبه ها و خاطرات به روابط بین المللی سازمان نیز اشاراتی وجود دارد ولی در مجموع اطلاعات منتشر شده در این باره محدود است. محدود بودن اطلاعات منتشر شده در سطح عمومی، نه تنها راه را برای "تاریخ نگاری"های غیرواقعی و ادعاهای بی پایه باز گذاشته است، بلکه مهمتر از آن، سوالاتی را نیز درباره ی کم و کیف روابط "سچفخا" با احزاب، سازمانها، جنبش های رهائی بخش و دولت ها و فعالیت های برون مرزی سازمان در آن دوره برانگیخته است.

    نوشته ی حاضر در اساس کوششی است برای پاسخگوئی به بخشی از پرسش های اصلی در این باره و ارائه ی تصویری کلی از روابط برون مرزی و فعالیت های سازمان در خارج از کشور در سالهای ۱٣۴۹ تا ۱٣۵۷، و به همین دلیل هم از شرح وقایع و بررسی انتقادی خودداری شده است.

    با آن که من خود سه سال، از دی ۱٣۵۴ تا بهمن ۱٣۵۷ در بخش خارج از کشور سازمان فعالیت داشتم و اطلاعاتم درباره ی فعالیتهای برون مرزی "سچفخا" کم نیست، برای تنظیم این نوشته، با مشکلاتی جدی روبرو بودم که لازم است به آنها اشاره کنم.

    من تلاش کردم، تا حد امکان، اسناد کتبی و نوشته هایی را که در این باره وجود داشت، جمع آوری کرده و مورد بررسی قرار دهم و در حد امکان با همه ی کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از روابط بین المللی "سچفخا" اطلاع داشتند و اطلاعاتشان می توانست به تکمیل این نوشته کمک کند، تماس بگیرم.

    مشکلترین بخش کار این بود که دسترسی به اسناد کتبی معتبر بسیار مشکل و یا عملاً ناممکن بود. کلیه ی اسناد کتبی در این مورد که در داخل کشور موجود بوده در جریان ضربات ۱٣۵۴ و ۱٣۵۵ به تشکیلات "سچفخا" بکلی از بین رفته است و به نظر می رسد که در داخل هیچ سندی به دست ساواک نیفتاده است. چرا که ساواک بجز نامه هائی که به آنها اشاره شد، هیچگاه سند دیگری را در این مورد منتشر نکرد. و در اسناد ساواک و بازجوئی های رفقای دستگیر شده هم که پس از انقلاب منتشر شد بجز چند نامه و اشاراتی به بازجوئی های علی اکبر صفائی فراهانی، هوشنگ نیّری و عباس مفتاحی، نشان چندانی از اطلاعات مشخص در این باره نیست. کتابهایی هم که در مورد "سچفخا" و تاریخچه ی آن در بعد از انقلاب چاپ شد اطلاعاتی در اینمورد خاص ندارد، مثل: کتاب چپ در ایران ـ به روایت اسناد ساواک، از انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، بهار ۱٣٨۰، ـ کتاب نهضت امام خمینی، نوشته ی سید حمید روحانی (زیارتی)، جلد سوم، از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، پائیز ۱٣۷۴، و کتاب چریکهای فدائی خلق، از نخستین کنش ها تا بهمن ۱٣۵۷، تدوین محمود نادری، جلد اول، از انتشارات موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، چاپ اول، بهار ۱٣٨۷.

    این نیز باید ذکر شود که بنا به گفته ی حماد شیبانی (محمود اخوان بیطرف)، بخش عمده ی اسنادی که در تشکیلات خارج از کشور سازمان وجود داشت، هنگام انقلاب بهمن که همه ی رفقای خارج از کشور به ایران بازمی گشتند، در لبنان نزد "جبهه ی خلق برای آزادی فلسطین" به امانت گذاشته شد، که آنهم در حین بمباران های لبنان توسط ارتش اسرائیل و ویران شدن محل نگهداری این اسناد از بین رفت.

    در نتیجه، برای تکمیل این نوشته ناچار بودم عمدتاً به یادمانده های دوستان مختلف و شخص خودم متکی باشم، یادمانده هائی که متأسفانه پس از گذشت حدود چهار دهه، گَرد فراموشی بر آنها نشسته و کمرنگ شده است؛ برخی وقایع از یاد رفته است، تاریخ رویدادها دقیق نیست و... مضافاً این که در مواردی این یادمانده ها از منشور دیدگاه های امروزین یا تمایل به توجیه عملکردهای آن روز نیز می گذرد و کج و معوج می شود و به قولی، خاطر انسانها با خاطرات خود تبانی می کند. معضل دیگر این بود که برخی کسانی هم که دانسته هایشان می توانست به تکمیل این نوشته یاری رساند، متأسفانه به دلائل متفاوت از ارائه ی آن خودداری ورزیدند. به برخی دوستان نیز من نتوانستم دسترسی بیابم. وجود روایت های متفاوت و حتی گاه متضاد و فقدان اسناد معتبر و قابل اتکاء، نتیجه گیری های صریح و روشن در همه ی موارد را بسیار مشکل می کند. به همین دلیل و نیز به امید این که در آینده بتوانم اطلاعات را تکمیل کنم گاه از نتیجه گیری های صریح پرهیز کرده ام.

    با آماده شدن پیش نویس آنرا در اختیار تعدادی از دوستان قرار دادم تا مطالعه کرده و پیشنهادات اصلاحی و تکمیلی شان را مطرح کنند که از راهنمائی های آنان بسیار بهره مند شده ام. از همه ی آنان و بویژه دوست عزیزم شیدا نبوی که همچنین ویرایش و صفحه بندی کتاب را بعهده گرفت ممنون هستم.

    در تدوین این نوشته نزدیک شدن به حقیقت هدف اصلی ام بوده است ولی باید تأکید کنم که کمبودها، کاستی ها و ناروشنی ها، کم نیست و اصلاح و تکمیل این نوشته را در آینده، ضروری می دانم، که امیدوارم با کمک علاقمندان به این بحث، امکان پذیر شود.

    فعالیت های برون مرزی "سچفخا" در این کتاب به چهار مرحله تقسیم شده است:

    ۱ـ پیش از تشکیل [سازمان] چریکهای فدائی خلق.

    ۲ ـ از هنگام تشکیل [سازمان] چریکهای فدائی خلق تا تابستان ۱٣۵۲.

    ٣ ـ از تابستان ۱٣۵۲ تا تابستان ۱٣۵۵.

    ۴ ـ از تابستان ۱٣۵۵ تا انقلاب بهمن ۱٣۵۷. هر یک از این مراحل ویژگیهائی دارد که جداگانه به آنها خواهم پرداخت. اما پیش از پرداختن به این مراحل، لازم است اشاره ای بسیار فشرده به دیدگاه چریک های فدائی خلق در رابطه با مناسبات بین اللملی داشته باشم.



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر