بار اولی که گریه کردم مادرم گفت قوی باش! مرد که گریه نمیکند، و من رفتهرفته ضعیفتر شدم چون دیگر نمیتوانستم گریه کنم. علی عبدالرضایی | بدکاری |
آشیل
مادر با کفشهای ملّی | پاشنهی آشیل ندارد!
بار اولی که گریه کردم مادرم گفت قوی باش! مرد که گریه نمیکند، و من رفتهرفته ضعیفتر شدم چون دیگر نمیتوانستم گریه کنم. علی عبدالرضایی | بدکاری |
مادر با کفشهای ملّی | پاشنهی آشیل ندارد!