نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
گوشهایم نمیشنود. چشمهایم نمیبیند و در کاسهی سرم سکوت خشک برهوتیست که باد گهگاه غبار آن را پراکنده میکند. (باد، برهوت، خشک، دیدن، سر، سکوت، شنیدن، غبار، پراکنده، چشم، کاسه، گوش) رضا قاسمی1328اصفهانرضا قاسمی، داستاننویس، شاعر، موسیقیدان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در سال ۱۳۲۸ در شهر اصفهان به دنیا میآید. نوشتن را برای اولین بار درسن ۱۷ سالگی با نمایشنامه «کسوف» و کارگردانی را، با به روی صحنه بردن این نمایشنامه و نمایشنامهی «آمد و رفت» از بکت آغاز میکند. سپس وی به تحصیل در رشته ...معمای ماهیار معمارخریدنویسنده: رضا قاسمی این کتاب را ببینیدماهیار - گفتم تا در این گوشهی گورستان قلم بر سنگ میزنم، هر کس که مرا پرسد یا پدرمردهایست یا فرزندمرده. یا شوییست که سنگ برای گورِ زن خواهد یا زنی برای گورِ فرزند. عالمِ خاک عالمِ آمد است و عالمِ شد. گریه از چه کنی؟ شیرویه - انگار همنشینی با سنگ خوی تو دگر کرده. آخر این گریه در ماتمِ پدر است. ماهیار - تو پاسِ خاطرِ خود نگاه ...برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
رضا قاسمی1328اصفهانرضا قاسمی، داستاننویس، شاعر، موسیقیدان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در سال ۱۳۲۸ در شهر اصفهان به دنیا میآید. نوشتن را برای اولین بار درسن ۱۷ سالگی با نمایشنامه «کسوف» و کارگردانی را، با به روی صحنه بردن این نمایشنامه و نمایشنامهی «آمد و رفت» از بکت آغاز میکند. سپس وی به تحصیل در رشته ...
معمای ماهیار معمارخریدنویسنده: رضا قاسمی این کتاب را ببینیدماهیار - گفتم تا در این گوشهی گورستان قلم بر سنگ میزنم، هر کس که مرا پرسد یا پدرمردهایست یا فرزندمرده. یا شوییست که سنگ برای گورِ زن خواهد یا زنی برای گورِ فرزند. عالمِ خاک عالمِ آمد است و عالمِ شد. گریه از چه کنی؟ شیرویه - انگار همنشینی با سنگ خوی تو دگر کرده. آخر این گریه در ماتمِ پدر است. ماهیار - تو پاسِ خاطرِ خود نگاه ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر