زندگیهای ممنوع
نگاهی به همشاگردیها 1
رضا حسینی
همشاگردیها نام مجموعهایست از هفده داستان کوتاه که زیر نظر حسین مرتضاییان آبکنار گرد هم آمده. به جز، سه داستان از سه نویسندهی نامآشنا (حسین مرتضاییان آبکنار، بهروژ ئاکرهای، مهدی ربی ) باقی داستانها به قلم نویسندههایی تازهکار نوشته شدهاند. خود آبکنار در مقدمهی این مجموعه داستان نوشته:
«این مجموعه برآیندِ جلساتِ کارگاهی ماست... با خواندنِ این داستانها شاید بتوان به تصویری دقیقتر و بهروزتر رسید از ادبیاتِ امروزِ ایران.»
و دقیقا همینطور که خود آبکنار در این مقدمه ذکر کرده با خواندن داستانهای این مجموعه به تصویری روشنتر و واضحتر از فضای ادبیات داستانی این روزهای ایران خواهیم رسید. قصهها و فضاهایی که عمدتا از آنچه که در زندگی روزمرهی طبقهی متوسط شهری جریان دارد روایت میکنند و دقیقا به همین خاطر نمیتوانند از سد سانسور بگذرند. زندگیها، دغدغهها، رفتارها و خوشیهایی که آنقدر از فضای رسمی و مورد تایید جامعه فاصله گرفتهاند که دیگر هیچ راهی برای مصالحه باقی نگذاشتهاند. این داستانها، بهخاطر یک کلمه یا چند جمله نیست که نمیتوانند منتشر شوند؛ که از اساس در تضادند با تفکر رایج و رسمی جامعه و حاکمیت.
استفاده از کلمهها و اصطلاحهای لخت و رک، در بسیاری از داستانهای این مجموعه به چشم میآید. کلمههایی که سعی میکنند هرچه بیشتر به دیالوگهایی که اینروزها در جامعه رواج دارد نزدیک شوند. کلمههایی که دستگاه تبلیغات رسمی سعی میکند آنها را یا نبیند یا انکار کند.
اروتیسم و روابط ممنوع، بخش اصلی اغلب این داستانها را شکل میدهد. درست مثل دو داستان نویسندههای باتجربهی این مجموعه، یعنی «سینهبند» به قلم آبکنار و «آدامسم» را آرام میجوم از ربی، که در رابطه با حسهایی ممنوع در فضایی اروتیکند، باقی داستانهای نویسندههای جوانتر و کمتجربهتر هم به همین راه رفتهاند. مثلا، داستان پارتی به قلم کاوه کیاییان، که دربارهی مهمانیها و پارتیهای بیبند و باریست که اتفاقا به شدت در میان متوسطهای مدرن شهری امروزه رواج یافتهاند. مهمانیهایی که در نهایت، چیزی جز تهوع، سردرد، نارضایتی و استفراغ برای مهمانهایش ندارد. پارتی، که از بهترینهای این مجموعه است، فضاسازی قدرتمندی دارد و میتواند خواننده را به خوبی به مهمانیها و پارتیهای مد نظر کیاییان بکشاند. این قصه و این فضا قاعدتا نمیتواند به تایید ارشاد برسد و در فضای رسمی منتشر شود. چرا که از شیوهی زیستی میگوید که با زیستی که حاکمیت تایید و تبلیغ میکند زمین تا آسمان فاصله دارد. زندگیها و فکرها و رفتارهایی که کوچکترین شباهتی با جریانهای حاکم و آنچه که توسط رسانههای دولتی در بوق و کرنا میشود ندارد.
یا داستان کوتاه طوطیها به قلم سحر خجکنژاد که از تاثیر منفی دین و سنت بر روند به بلوغ رسیدن دخترها میگوید. از حسهای پنهان و ممنوع دخترانه در سن بلوغ میگوید و به کمک موتیف دوچرخه، سعی میکند نشان دهد که چگونه دین در جامعهی ما درست از سن بلوغ، سدیست جلوی حرکت سریع دخترها به سمت کشف و پیشرفت؛ باز هم حسها و فکرهای ممنوعی که نمیتوانند به تایید ارشاد برسند.
استفاده از کلمهها و اصطلاحهای لخت و رک، در بسیاری از داستانهای این مجموعه به چشم میآید. کلمههایی که سعی میکنند هرچه بیشتر به دیالوگهایی که اینروزها در جامعه رواج دارد نزدیک شوند. کلمههایی که دستگاه تبلیغات رسمی سعی میکند آنها را یا نبیند یا انکار کند.
مثل دو داستان«شدن» به قلم بهرنگ کیاییان و«Hold me, thrill me» به قلم علی مسعودینیا. هر دوی این داستانها سعی میکنند به تصویرسازیهای دقیقتر از جامعه دست پیدا کنند و راه رسیدن به این نزدیکی را در استفادهی بیپروا از کلمهها و فضاسازیهایی لخت میدانند. و دقیقا به همین خاطر، نمیتوانند از سد سانسور بگذرند. چرا که اساس این داستانها بر همین کلمهها شکل گرفته. مثلا در داستان علی مسعودینیا میخوانیم:
«اونوقت یه جوری کلت میگیره دستش که انگاری کیرمصنوعیه... هوی عمو...ما لابد تخمتیم... بیا سفارش بگیر دیگه...»
داستانهای دیگری هم هستند، که نه به حسها و رابطههای ممنوع ربطی دارند و نه استراتژی استفاده از توصیفها و کلمههای لخت و بیپروا را پیش گرفتهاند. ولی نمیتوانند مجوز نشر بگیرند. چرا که از شخصیتهایی حرف میزنند که شیوهی زیستشان، نگاهشان باز هم ربطی به آنچه که تبلیغ و تایید میشود ندارند. مثلا داستان «مرسدس» به قلم مهران موسوی که در آن صحبت از عرقخوری میشود. یا از فوت رهبر انقلاب اسلامی با نگاهی متفاوت سخن میگوید. یا داستان بلوکهای بتونی امید پناهی آذر که نگاهی سیاه به دوران سربازی و آنچه که در دوران خدمت میگذرد دارد. نگاهی که نه تنها مورد پسند فضای رسمی نیست، بلکه که انکار و حذف خواهد شد.
اگرچه سه داستان این مجموعه از سطح کیفی بالاتری نسبت به باقی داستانها برخوردارند ( پارتی کاوه کیاییان، ترور فرهاد بابایی و Hold me علی مسعودینیا ) ولی باقی داستانهای همشاگردیهای یک هم به سطح قابل قبولی از استانداردهای داستانی دست یافتهاند.
داستانهایی که از مکان، زمان، حسها، کلمهها و زندگیهایی میگویند که در دل طبقه متوسط و مدرن شهری جریان دارند. و دقیقا به همین خاطر نمیتوانند مجوز نشر بگیرند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر