ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

نگاهی به رمان عقرب به بهانه انتشار ترجمه فرانسوی آن

نگاهی به رمان عقرب به بهانه انتشار ترجمه فرانسوی آن

 

«عقرب» (Le Scorpion) توسط لوسی مارتین به فرانسوی ترجمه شده است «عقرب روی پله‌های راه آهن اندیمشک» نوشته حسین مرتضاییان آبکنار رمانی است که نخستین بار در سال ۱۳۸۵ توسط نشر نی در ۸۵ صفحه منتشر شد. این رمان پس از آن‌که مهم‌ترین جوایز ادبی در سال ۱۳۸۶ را از آن خود کرد و در مدت کوتاهی در مقایسه با رمان‌های دیگر خوانندگان زیادی هم به دست آورد، ناگهان چاپ سومش که آماده پخش بود، توقیف شد و وزارت ارشاد مجوزش را لغو کرد. بتازگی این رمان زیر عنوان «عقرب» (Le Scorpion) توسط لوسی مارتین ترجمه شده و انتشارات لوُور (L» oeuvre) آن را در فرانسه منتشر کرده است. رویدادهایی که در رمان «عقرب» از دریچه چشم سرباز وظیفه‌ای به‌نام مرتضی هدایتی روایت می‌شود، به هزیمت ارتش ایران در سال ۱۳۶۷ و به عملیات نظامی در فاو و جزیره مجنون و بمباران شیمایی مواضع و سنگرهای نظامیان ایران در سومار، دهلران، کرخه، چنانه، فکه و بستان توسط نیروهای نظامی عراق اشاره دارد. این نبرد که یکی از نبردهای خونین جنگ هشت ساله به‌شمار می‌آید، شکست نیروهای نظامی ایران در جبهه‌های جنوبی کشور را در پی داشت و سرانجام زمینه‌ساز پذیرش قطع‌نامه آتش‌بس شد.

 

«عقرب» در این میان اما نه از شکوه تراژیک «دل دلدادگی» نشانی دارد و نه از تلاش حماسی قهرمانان «زمستان ۶۲»، «عقرب» راه سومی را برمی‌گزیند که سوزان سونتاگ، نظریه‌پرداز و منتقد برجسته آمریکایی در جستار "هنر و ضد هنر" آن را «ادبیات کمپ» (Camp) می‌نامد.

 

یک نمایش دردناک بر روی صحنه‌ای خونین در «عقرب» بیش از آن‌که نویسنده به پیش‌زمینه خانوادگی و اجتماعی شخصیت‌ها توجه داشته باشد، به کنش‌های اغراق‌آمیز و‌گاه حتی مسخره آن‌ها در یک موقعیت دشوار مانند عقب‌نشینی از میدان نبرد در اثر حمله شیمایی می‌پردازد.
حسین مرتضاییان آبکنار که در آن سال‌ها به‌عنوان سرباز وظیفه از نزدیک این رویداد‌ها را تجربه کرده است، در دیباچه کتاب به سندیت تاریخی رمانش اشاره می‌کند و می‌نویسد: "تمام صحنه‌های این رمان واقعی است." یک عکس فوری و اغراق‌آمیز از هزیمت ارتش جنگ ایران و عراق را در اغلب مواقع با جنگ جهانی اول مقایسه می‌کنند. بیشتر آثار تبلیغی با سویه‌های حماسی که زیر عنوان "ادبیات دفاع مقدس" انتشار یافته و تک و توک رمان‌های ضد جنگ مانند «زمستان ۶۲» نوشته اسماعیل فصیح و «دل دلدادگی» نوشته شهریار مندنی‌پور، در واقع رمان‌هایی واقع‌گرا هستند از نوع رمان مشهور «در جبهه غرب خبری نیست» از اریش ماریا رمارک که از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رمان‌های واقع‌گرا و ضد جنگ در جهان یاد می‌کنند. حسین مرتضاییان آبکنار در سال ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمده است «عقرب» در این میان اما نه از شکوه تراژیک «دل دلدادگی» نشانی دارد و نه از تلاش حماسی قهرمانان «زمستان ۶۲». «عقرب» راه سومی را برمی‌گزیند که سوزان سونتاگ، نظریه‌پرداز و منتقد برجسته آمریکایی در جستار "هنر و ضد هنر" آن را «ادبیات کمپ» (Camp) می‌نامد. «عقرب» از هر نظر در تعریفی که سوزان سونتاگ از «ادبیات کمپ» به‌دست می‌دهد، جای می‌گیرد: بیش از هر چیز در این کتاب، فرم بر محتوای داستان غلبه دارد؛ پاره‌ای از صحنه‌هایی که نویسنده وصف می‌کند، مانند فصل یازدهم که یکسر بر اساس گفتگوی میان دو سرباز و با تأکید بر بازآفرینی لهجه‌های آن‌ها شکل می‌گیرد، به هنر «کیچ» پهلو می‌زند؛ بسیاری از وصف‌هایی که نویسنده از موقعیت آدم‌های داستان و حال و روز آن‌ها ارائه می‌کند، اغراق‌آمیز است و همچنین با وجود آن‌که موضوع رمان جنگ و مصیبت‌ انسان‌ها و ویرانی شهرهاست، اما از جدیت رمان‌های تراژدی و حماسی در این اثر هیچ نشانی نیست.

همه چیز به یک بازی یا به یک نمایش دردناک از نابودی شباهت دارد. مثل این است که نویسنده می‌خواهد به ما بگوید حتی جنگ و نابودی هم نوعی شوخی رندانه زندگی با ماست.
در‌‌ همان حال «عقرب» از طنز و مطایبه‌ و نیش و کنایه‌هایی که در آثار نویسندگان نومید مانند بهرام صادقی سراغ داریم هم چندان بهره‌ای نبرده است. در یک کلام «عقرب» مانند بسیاری از داستان‌های کمیک استریپ نوعی "پارودی" است که واقعیت جنگ و نابودی انسان‌ها را مثل یک عکس فوری، اما به‌شکل کاملاً اغراق‌آمیز نشان می‌دهد. یک نمایش دردناک بر روی صحنه‌ای خونین در «عقرب» بیش از آن‌که نویسنده به پیش‌زمینه خانوادگی و اجتماعی شخصیت‌ها توجه داشته باشد، به کنش‌های اغراق‌آمیز و‌گاه حتی مسخره آن‌ها در یک موقعیت دشوار مانند عقب‌نشینی از میدان نبرد در اثر حمله شیمایی می‌پردازد. عقرب نخستین بار در سال ۱۳۸۵ توسط نشر نی در ۸۵ صفحه منتشر شد در «عقرب» صحنه از مفهوم و فیگور از انسان مهم‌تر است. شخصیت انسان‌ها و پیشینه‌شان مهم نیست، بلکه حرکت آن‌ها روی یک صحنه خونین است که اهمیت دارد.

همه چیز به یک بازی یا به یک نمایش دردناک از نابودی شباهت دارد. مثل این است که نویسنده می‌خواهد به ما بگوید حتی جنگ و نابودی هم نوعی شوخی رندانه زندگی با ماست.

 

همه چیز به یک بازی یا به یک نمایش دردناک از نابودی شباهت دارد. مثل این است که نویسنده می‌خواهد به ما بگوید حتی جنگ و نابودی هم نوعی شوخی رندانه زندگی با ماست.

در «عقرب» شیوه نگارش بر محتوا، و شوخی و صحنه آرایی و بازی بر تراژدی غلبه می‌کند و به این ترتیب آبکنار نه تنها یک رمان ضد جنگ می‌نویسد، بلکه با نوآوری در فرم داستان در قالب رمانی که بیشتر به یک کمیک استریپ شباهت دارد، همه تلاش اسلامی‌نویسان در تراژیک و حماسی جلوه دادن جنگ را به بازی می‌گیرد. بی‌جهت نیست که پس از نقدهایی که در مطبوعات بر این رمان نوشته شد، چاپ سوم آن را ممنوع اعلام کردند. تولد دوباره «عقرب» این‌بار در فرانسه «عقرب» نخستین رمان توقیف‌ شده‌ای نیست که در طی دو سال گذشته در اروپا یا در آمریکای شمالی تجدید چاپ می‌شود یا برای نخستین بار به زبان دیگری انتشار می‌یابد.

 «زوال کلنل» نوشته محمود دولت‌آبادی و «تهران، خیابان انقلاب» نوشته امیر حسن چهل‌تن و همچنین «مرگ دیگر کارولا» نوشته محمود فلکی نخستین بار در آلمان منتشر شدند. «سانسور یک داستان عاشقانه ایرانی» از شهریار مندنی‌پور در آمریکا منتشر شد و به چندین چاپ رسید و بازتاب گسترده‌ای در مطبوعات فرهنگی جهان پیدا کرد. اکنون نوبت «عقرب» است که به زبان فرانسه تولدی دیگر بیابد. آیا ادبیات داستانی ایران به‌‌ همان راهی وارد می‌شود که سینمای جشنواره‌ای در بیست سال گذشته طی کرد؟ آیا سختگیری‌ در دادن مجوز به کتاب‌ها و لغو مجوز‌ها به هر بهانه‌ای زمینه‌ساز جهانی شدن ادبیات ایران می‌شود یا این‌که این‌گونه تلاش‌ها در حد تلاش‌های فردی باقی می‌ماند.

 

حسین نوش ‌آذر      

بی‌بی‌سی فارسی
 ۲ بهمن ۱۳۸۹


حسین مرتضائیان آبکنار

حسین مرتضائیان آبکنار

۱۳۴۵
تهران

حسین مرتضاییان آبکنار ،نویسنده، فیلمنامه‌نویس، مدرس داستان‌نویسی در سال 1345 در شهر تهران به دنیا می‌آید. وی فعالیت هنری خود را با تحصیل در رشته هنرهای دراماتیک در دانشگاه هنرهای زیبا آغازمی‌کند. در زمان جنگ ایران و عراق بین سال‌های ۱۳۶۷-۱۳۶۵ به سربازی رفت و حضورش در جبهه‌های جنگ بر فضای داستان‌هایش تاثیر گذاشت. او ...

عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک

عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک

خرید
نویسنده: حسین مرتضائیان آبکنار
این کتاب را ببینید

یکی از دژبان‌ها چنگک بزرگی دستش بود و هرجا که کپه‌ای خاک می‌دید، یا بوته‌ای که پُر‌پشت بود، چنگک را فرو می‌کرد و درمی‌آورد؛ فرو می‌کرد و درمی‌آورد؛ فرو می‌کرد و گاهی سربازی نعره می‌زد: «آی‌!...» و دژبان چنگک را با زور بالا می‌برد و سرباز را که توی هوا دست و پا می‌زد، ...

برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت

نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر