فردریش دورنمات نمایشنامهنویس برجسته سوئیسی در پنجم ژانویه (۱۵ دی) ۱۹۲۱ در یکی از روستاهای اطراف شهر برن در کشور سوییس متولد شد. پدر دورنمات کشیشی معتقد و متدین و پدر بزرگش شاعری بذلهگو و سرشناس بود که به خاطر شعرهای انتقادآمیز سیاسی که میسرود به او لقب شاعر سیاسی پرخاشجو داده بودند. تأثیر ویژگیهای این دو نفر بر دورنمات بسیار زیاد بود. چنان که این تاثیر را به آسانی در بیشتر نوشتههای این نمایشنامه نویس شهیر میتوان مشاهده کرد.
دورنمات در ۱۳ سالگی همراه با خانواده راهی پایتخت شد. در این شهر پس از اتمام دوران متوسطه وارد دانشگاه شد و بر اساس تاثیری که از پدر و پدر بزرگش گرفته بود در رشته علوم دینی، فلسفه و ادبیات آلمانی به تحصیل پرداخت. پس از تحصیل در رشته ادبیات و فلسفه، چندی در کش و قوس بود که نقاشی را حرفه خود قرار دهد یا نویسندگی را. به زودی حرفه نویسندگی را برگزید، اما نقاشی را هم هرگز کنار نگذاشت. تابلوها و طرحهای او آشکارا نشان میدهد که تئاتر برای او پلی میان نقاشی و ادبیات است. در جوانی، نقد تئاتر و نیز رمانهای جنایی هم مینوشت. پس از چند سال وارد دانشگاه زوریخ شد و در رشته هنر و فلسفه ادامه تحصیل داد. اما پس از مدتی فشار مالی و فضای کلی دانشگاه و پرداختن به ادبیات نمایشی او را از ادامه تحصیل بازداشت. این نویسنده که ثروت پدری نداشت به کار نگارش مشغول شد و کتاب «مشکلات تئاتر» را به رشته تحریر درآورد. او برای امرار معاش به نوشتن نمایشنامههای رادیویی روی آورد و از این راه پول خوبی به دست آورد. چنانکه موفق شد مشکلات مالی خانواده که شامل همسر و سه فرزندش میشد را از این راه تا حدود زیادی حل کند.
نخستین نمایشنامه دورنمات در سال ۱۹۴۷ با عنوان «این نوشته شد» عرضه شد. داستان این اثر بر اساس جنگهای قرن ۱۶ میلادی در اروپا به رشته تحریر درآمده بود. دومین نمایشنامه خود را یک سال بعد با عنوان «نابینا» نوشت. این اثر داستان غم انگیز دوک نابینایی است که با از دست دادن پسر و دخترش که عزیزترین بستگانش هستند، روحش چنان آزار میبیند که احساس میکند در پایان زندگی قرار دارد و عریان در کوچه و خیابان پرسه میزند و به بیان درونیات خود با خداوند میپردازد.
این نویسنده نمایشنامه «رومولوس» را در سال ۱۹۴۸ نگاشت که یک کمدی شبه تاریخی و هیجان انگیز است که از کمدیهای ساتیر یونانی و روم باستان گرفته شدهاست. در روم باستان پس از اینکه امپراتور میمیرد، رومولوس به جای او بر تخت مینشیند و برای تحقق عدالت دست به مبارزه با ظالمان میزند و در این راه چنان زیاده روی میکند که به نوعی موجب نابودی بسیاری از مسایل دیگر زندگی میشود.
دورنمات به فلسفه و زندگی علاقه زیادی داشت و در داستانها و افسانههای کهن روم و یونان باستان مطالعات زیادی انجام داده بود. او همواره برای تحقق عدالت در جهان نگران بود و زندگی را با همه زشتیها و زیباییهای آن در آثار خود به تصویر میکشید. البته او هیچ گاه دچار بدبینی یا سیاه نماییهای آزاردهنده نشد و همواره در پی ایجاد و حفظ اعتدال بود.
این نویسنده برجسته در سال ۱۹۳۵ نمایشنامه «ازدواج آقای میسی سی پی» را نوشت که این اثر هم از نظر مضمون به مساله وجود بی عدالتی در جامعه میپردازد و از نظر ساختار نمایشی تلاشی برای رهایی از قید و بندهایی است که در آن زمان موجب آزار نمایشنامه نویسان بودهاست. همین مساله هم باعث شد تا این نمایشنامه به عنوان اثری شاخص مورد توجه سایر درام نویسان جهان قرار بگیرد. دورنمات در همان سال «فرشتهای به بابل میآید» را خلق کرد. داستان این نمایشنامه بر اساس یک افسانه قدیمی بابلی شکل میگیرد و اتفاقات آن در زمان حکومت بخت نصر در سرزمین بابل به وجود میآید.
بسیاری از صاحب نظران موفقترین نمایشنامه این نویسنده را «ملاقات بانوی سالخورده» میدانند که در سال ۱۹۵۵ نوشته شد.
دورنمات در سال ۱۹۶۲ نمایشنامه «فیزیکدانها» را به نگارش درآورد. داستان این اثر در تیمارستان دانشمندان دیوانه میگذرد که هر کدام از آنها فکر میکند یک شخصیت برجسته دوران است. بوتلر خود را نیوتن میداند. ارنستی فکر میکند اینشتین است و مویبوس خود را حضرت سلیمان میداند. این نمایشنامه با آنکه ظاهری ساده و دیالوگهایی قابل فهم دارد، اثری پیچیده و دشوار است که به تئاتر ابزورد تمایل دارد.
اثر مشهور بعدی این نویسنده «بازی استریندبرگ» نام دارد که اقتباسی از نمایشنامه «رقص مرگ» نوشته اگوست استریندبرگ است. این نمایشنامه به مساله زندگی زناشویی و ازدواج میپردازد. داستان درباره زن و شوهری است که سالهای طولانی در یک جزیره دورافتاده در کنار هم زندگی میکنند، اما همواره با یکدیگر مشکل دارند و زندگی آنها شبیه میدان جنگ است. در این میان ورود مردی که خود را از اقوام زن معرفی میکند، شرایط زندگی شان را به شدت تحت تاثیر قرار و آنها را به سمت جدایی سوق میدهد.
دورنمات به دلیل شکستهای عاطفی و تجربههای بسیار تلخی که در زندگی زناشویی خود داشته همواره به مساله ازدواج با نوعی کجاندیشی نگاه و این مساله را یکی از مسایل آزاردهنده روح و جسم تلقی میکرد. او در این راه چنان پیش رفت که ازدواج را جهنم دانست، اما هیچ یک از زن یا مرد به طور کامل و مستقیم مقصر نمیداند و شرایط نامناسب حاکم بر زندگی زناشویی را حاصل شرایط کلی قلمداد میکند. به همین خاطر نمایشنامه «بازی استریندبرگ» در محیطی شبیه به رینگ بوکس به تصویر کشیده میشود و نمایش به جای بخش بندی، راندبندی میشود و ابتدا و انتهای هر تابلو، همانند مسابقه بوکس، با صدای زنگ شروع و تمام میشود.
شهاب آسمانی، غربت، روزهای آخر پاییز، پنچری و گفتگوی شبانه تعدادی از دیگر متون نمایشی این نویسنده هستند. در ایران بسیاری از نمایشنامههای مشهور دورنمات ترجمه و به اجرا درآمده که بیشتر این ترجمهها به وسیله حمید سمندریان انجام شدهاست. ازدواج آقای میسی سی پی و ملاقات بانوی سالخورده از جمله آثار ترجمه و اجراشده سمندریان هستند. شعرهای ملاقات بانوی سالخورده به وسیله فروغ فرخزاد در سال ۱۳۵۱ به فارسی برگردانده شدهاست. او در سال ۱۹۹۰بر اثر حمله قلبی درگذشت.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر