نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
نفوس مردهنویسنده: میخائیل بولگاکفاین کتاب را ببینیدخریددر نمایشنامهی نفوس مرده که با الهام از کتابی به همین نام به قلم نیکلای گوگول نگاشته شده نیز از دنیای تصنعی و حماقت طبقهی اشرافیت و آرمانشهر ترسیمی آنان سخن میگوید و ...
آتوسا زرنگارزاده شیرازینویسنده متولد: 1351 ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامهآتوسا زرنگارزاده شیرازی متولد ۱۳۵۱ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد شیمی از دانشگاه شیراز است. او نویسندگی را از سال ۱۳۸۱ به طور جدی شروع کرد. رمان دیگر او «حالم قرن چندم تو است؟» در اسفند ماه ۱۳۹۲ توسط نشر افراز به چاپ رسید و در مهر ماه ۹۳ نیز به چاپ دوم رسید. Tweet آثار این نویسنده در ناکجا هیچچیز اتفاقی نیستخریدنویسنده: آتوسا زرنگارزاده شیرازی این کتاب را ببینیددیروز دوستم را فروختند. موهای کوتاهش خرمایی بود و پوستش سفید. مغازهدار که آرایشش میکرد، خیلی خوشگل میشد. از آن صورتهایی داشت که همیشه فکر میکنم مزهی شکلات دارند. لبهایش قرمز بود، دماغش سربالا و کوچک، و صورتش گرد. جایش سمت چپ جای من بود. شبها با هم درد دل میکردیم. او همیشه حوصلهاش سر میرفت، ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
آتوسا زرنگارزاده شیرازینویسنده متولد: 1351 ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامهآتوسا زرنگارزاده شیرازی متولد ۱۳۵۱ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد شیمی از دانشگاه شیراز است. او نویسندگی را از سال ۱۳۸۱ به طور جدی شروع کرد. رمان دیگر او «حالم قرن چندم تو است؟» در اسفند ماه ۱۳۹۲ توسط نشر افراز به چاپ رسید و در مهر ماه ۹۳ نیز به چاپ دوم رسید. Tweet آثار این نویسنده در ناکجا هیچچیز اتفاقی نیستخریدنویسنده: آتوسا زرنگارزاده شیرازی این کتاب را ببینیددیروز دوستم را فروختند. موهای کوتاهش خرمایی بود و پوستش سفید. مغازهدار که آرایشش میکرد، خیلی خوشگل میشد. از آن صورتهایی داشت که همیشه فکر میکنم مزهی شکلات دارند. لبهایش قرمز بود، دماغش سربالا و کوچک، و صورتش گرد. جایش سمت چپ جای من بود. شبها با هم درد دل میکردیم. او همیشه حوصلهاش سر میرفت، ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
هیچچیز اتفاقی نیستخریدنویسنده: آتوسا زرنگارزاده شیرازی این کتاب را ببینیددیروز دوستم را فروختند. موهای کوتاهش خرمایی بود و پوستش سفید. مغازهدار که آرایشش میکرد، خیلی خوشگل میشد. از آن صورتهایی داشت که همیشه فکر میکنم مزهی شکلات دارند. لبهایش قرمز بود، دماغش سربالا و کوچک، و صورتش گرد. جایش سمت چپ جای من بود. شبها با هم درد دل میکردیم. او همیشه حوصلهاش سر میرفت، ...
هیچچیز اتفاقی نیستخریدنویسنده: آتوسا زرنگارزاده شیرازی این کتاب را ببینیددیروز دوستم را فروختند. موهای کوتاهش خرمایی بود و پوستش سفید. مغازهدار که آرایشش میکرد، خیلی خوشگل میشد. از آن صورتهایی داشت که همیشه فکر میکنم مزهی شکلات دارند. لبهایش قرمز بود، دماغش سربالا و کوچک، و صورتش گرد. جایش سمت چپ جای من بود. شبها با هم درد دل میکردیم. او همیشه حوصلهاش سر میرفت، ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر