شخصيت عنوان داستان كه ژاله كُش ناميده میشود ، ظاهراً يك مهاجر معمولی از كشور هائيتی است كه با همسر و دخترش زندگی آرامی را در بروكلين میگذراند ولی او يك راز وحشتناك را پنهان كرده است: در گذشته و در دههی 1960 او از اعضای نيروی امنيتی مخوف «تُنتُن ماكوت» بود كه مأموران غرق در خون رژيم جنايتكارِ فرانسوا دوواليه بودند... تاريخ پر از خون و خونريزی و خشونت و فساد و انتقامجويی هائيتی در رمان قابل ملاحظهی ادويج دانتيكا مثل سايه تمام شخصيتها را تعقيب میكند، و روياهايشان را تحت تأثير قرار میدهد و آرزوهايشان را محدود میكند. اين تاريخ مثل يك كابوس است كه همگیشان بيهوده تلاش میكنند آن را به عقب برگردانند و به طور كلی پاكش كنند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر