دو سال بعد از "خانهی اشباح"، ایدهها را جمع کردم و تصمیم گرفتم کتاب تازهای کار کنم که مثل "کابوس" شلوغ و پر شوخی باشد؛ برخلاف خانهی اشباح که همه ماجرا در مکان واحد میگذشت و داستان سرراستتری داشت. نتیجه، "پازل عاشقانهی آقای کا" شد.
نکتهی بعدی دریافت مجوز بود. "خانهی اشباح" که پاستوریزهتر و مودبتر بود با کلی مکافات و اصلاحات مجوز گرفته بود، این یکی با کلی شوخیهای خلاف عرف و اشارههای سیاسی اجتماعی چطور باید از این سد میگذشت؟ تقریبا هر دوست و آشنایی که صفحات را دیده و خوانده بود انتشارش را محال میدانست اما ناگهان معجزه رخ داد! یکی از اعضای خانوادهام آن زمان برای ناشری کار میکرد که ترجمه ترانههای جنیفر لوپز و امینم و جاستین تیمبرلیک را درمیآورد. طرف آشنایی در وزارت ارشاد داشت که یواشکی و فلهای به این کتابها مجوز میداد. خلاصه پازل عاشقانهی آقای کا را قاطی مجموعه اشعار سلن دیون و مایکل جکسون فرستنادند به ارشاد و در کمال شگفتی مجوز چاپش را پرفتند بدون یک اصلاح یا تغییر کوچک حتی! البته بعد از یک چاپ، مجوز کتاب برای همیشه لغو شد و به دست خیلیها نرسید. امیدوارم چاپ مجددش از طریق آمازون کمک کند علاقمندان بیشتری به کتاب دسترسی پیدا کنند.
مانا نیستانی
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر