ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس

وقتی می‌گویم: دیگر به سراغم نیا! فکر نکن که فراموشت کرده‌ام یا دیگر دوستت ندارم، نه، من فقط فهمیدم: وقتی دلت با من نیست بودنت مشکلی را حل نمی‌کند، تنها دل‌تنگ‌ترم میکند. رومن گاری |  خداحافظ گاری کوپر

قصر

صفحه اصلی / داستان بلـــــــند /

داستان بلـــــــند

قصر

نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: علی اصغر حداد
داستان بلـــــــند
ناشر: نشر ماهی
تاریخ انتشار: 1387
427 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    15,90€
  • خلاصه کتاب
  • نقد
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

     

    داستان از آنجایی آغاز می‌شود که ک. (K) شباهنگام وارد دهکده‌ای می‌شود که قصر در آن واقع است. به مهمانخانه‌ای پناه می‌برد تا استراحت کند اما می‌خواهند او را از آنجا برانند به این دلیل که می‌گویند هر کس بخواهد وارد دهکده شود یا در آنجا بماند می‌بایست از قصر اجازه گرفته باشد.

     

    ک. مدعی می‌شود که شغلش مسّاحی است و با درخواست خودِ قصر به آنجا آمده‌است. پس از زنگ زدن ابتدا این ادعا تکذیب می‌شود و سپس تأیید می‌گردد و در واقع قصر ک. را به مسّاحی می‌پذیرد.

     

    از فردا صبح که در پی آن است تا هر طور شده به قصر برود و (گویا) شرح وظایفش را بپرسد و مشغول کار شود...



    نقد


    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر