مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
گاه باید خود را گم کرد | چون نجابت | که در کوچه پس کوچههای این شهر دستبهدست میگردد. رضا صالحی مهربان | باد با لباس آبی
هرگز به آخر نمیرسد، و نوبت پیری من فرا میرسد و تو مُردهای و من باز هم انتظار خواهم کشید. (انتظار، مُرده، هرگز، پیری) ژان لوک لاگارس۱۹۵۷فرانسهژان لوک لاگارس، بازیگر، کارگردان و درامنویس فرانسوی است که امروزه آثارش در فرانسه بیش از سایر نویسندگان معاصر به روی صحنه میرود. او به هنگام مرگش در 30 سپتامبر 1995 کارگردانی سرشناس بود، اما هنوز به عنوان نویسنده شناخته نشده بود. البته برخی از نمایشنامههایش با موفقیت به روی صحنه رفته بودند، اما سایر آثارش در کِشوی میز ...در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیایدخریدنویسنده: ژان لوک لاگارسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیداواخر تابستان، از پایانِ پس از نیمروز تا بامداد فردا... پنج زن و یک مرد جوان، بازگشته از همه چیز، بازگشته از جنگها و نبردهایش، سرانجام بازگشته به خانه... فرسوده از راه و زندگی، خوابیده به آرامی یا محتضر، در اتاقی که هنگام کودکی در آن زندگی میکرد... رقصِ آرامِ زنان به دور رختخوابِ مرد جوانِ خفته... چند برگ از این کتاب را ...برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
ژان لوک لاگارس۱۹۵۷فرانسهژان لوک لاگارس، بازیگر، کارگردان و درامنویس فرانسوی است که امروزه آثارش در فرانسه بیش از سایر نویسندگان معاصر به روی صحنه میرود. او به هنگام مرگش در 30 سپتامبر 1995 کارگردانی سرشناس بود، اما هنوز به عنوان نویسنده شناخته نشده بود. البته برخی از نمایشنامههایش با موفقیت به روی صحنه رفته بودند، اما سایر آثارش در کِشوی میز ...
در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیایدخریدنویسنده: ژان لوک لاگارسمترجم: تینوش نظمجواین کتاب را ببینیداواخر تابستان، از پایانِ پس از نیمروز تا بامداد فردا... پنج زن و یک مرد جوان، بازگشته از همه چیز، بازگشته از جنگها و نبردهایش، سرانجام بازگشته به خانه... فرسوده از راه و زندگی، خوابیده به آرامی یا محتضر، در اتاقی که هنگام کودکی در آن زندگی میکرد... رقصِ آرامِ زنان به دور رختخوابِ مرد جوانِ خفته... چند برگ از این کتاب را ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر