من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
من و بوف کورنویسنده: عباس پژماناین کتاب را ببینیدخریدرمان «من و بوف كور» 9 فصل و يك مقدمه دارد كه نويسنده در آن نكات و صحنههاي "بوف كور" را در قالب يك رمان آورده و به تمام سؤالهايي كه درباره "بوف كور" وجود ...
بیمارستان خطرناک(مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: محبوبه مهاجریاین کتاب را ببینیدویولت بودلر و کلاوس بودلر و سانی بودلر برای فرار از تهمتی که بهشان خورده است به سمت بیمارستانی به نام هایملیک میروند که رییس بیمارستان کنت الاف و همکاران کنت الاف کارمندان بیمارستان هستند و کلاوس و سانی زیر نظر رییس بخش مدارک بیمارستان کار میکردند تا ویولت را پیدا کنند. در نهایت او را در بخش سالن جراحی پیدا کردند که نزدیک به انجام دادن ... مدرسه سختگیر 5 (مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینیدویولت، کلاوس و سانی بودلر با خرچنگهای تیزچنگال، تنبیههای سختگیرانه، قارچهای چکهکن، امتحانهای جامع، کنسرتهای ویولن، د.ر.د و سیستم اندازهگیری متریک روبهرو میشوند. پایان(مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینیداین کتاب اخرین جلد از مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس است و اگر شما هر چفدر هم که شجاع باشید که توانستهاید دوازده جلد پیشین را بخوانید ولی فکر نکنم بتوانید این چنین کتابی که دارای طوفانی هولناک و یک نوشیدنی مشکوک و یک گله گوسفند وحشی و یک قفس بزرگ پرنده و یک واقعیت و راز فراموشنشدنی دربارهی والدین بودلرهاست را تحمل کنید. لمونی اسنیکت: زندگینامه تایید نشدهخریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینید"کتاب فوقالعاده خطرناکی را در دست دارید. اگر آدمهای بهخصوصی شما را با این زندگینامهی بحثبرانگیز و جنجالی ببینند ممکن است فاجعهای به بار بیاید. به همین دلیل روکش این کتاب دورو طراحی شده تا فوراً آن را پشتورو کنید. شاید تغییرقیافهی این کتاب بهعلاوهی تغییر قیافهی خودتان بتواند از ... کارگاه مصیبتبارخریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: زهرا زرکشاین کتاب را ببینیدویولت بودلر، کلاوس بودلر و سانی بودلر بعد از مرگ عمه جوزفین به قیمومیت رییس یک کارگاه چوب بری به نام لاکی اسملز میروند و به شکل بسیار بدی کار میکنند که کلاوس بسیار رفتار عجیبی از خود بروز میدهد و این معنی را میدهد که توسط دکتر چشم پزشک هیپنوتیزم شدهاست تا آنها از پیش رییس کارگاه اخراج شده و به قیومیت منشی دکتر در بیایند و ... قصههای ارواحخریدنویسنده: رابرت وستالمترجم: امیرمهدی حقیقتاین کتاب را ببینید ترانههاي ايمني(گل چي شده؟ قيچي شده؟)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدقيچي چي رو بريد؟ چي؟ | موي عروسكشرو | عروسكش كچل شده واي واي! | اشک ميريزه، هاي هاي! مواظبباش كوچولو! اين قيچي كه براي بريدن لباس عروسک، كوتاه كردن مو يا پاره پاره كردن كتاب نيست. اين قيچي به درد بريدن كاغذ و درست كردن كاردستي يا بادبادک ميخورد، مگر نه؟ ترانههاي ايمنی(چاقو تو آشپزخانه)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدعروسكم يواشكي، چاقورو برداشت و رفت | گفت كه ميخواد بازي كنه با چاقو | واي نگو، اون عروسك بلا كو؟ مواظب باش كوچولو! چاقو كه اسباببازي نيست. جاي چاقوي تيزتوي آشپزخانه است. چاقو به درد بريدن هويج، پوست گرفتن سيب يا قاچ كردن خربزه ميخورد، مگر نه؟ ترانههاي ايمني(سوزن ورپريده)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدواي واي واي، چه كارها! | بازي با گاز؟ واويلا! | ببو، ببو، بوقبوقاني | ماشين آتشنشاني مواظب باش كوچولو! نكند اين سوزنِ تيز انگشت قشنگت را جيز كند؟ راستي، اين اره اينجا چه كار ميكند؟ جاي اره توي جعبهي ابزار باباست، مگر نه؟ ترانههای نيايش(دوچرخه ام خرابه انگاري خوابه خوابه)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدبادم و اين دور و برا ميگردم | بي دست و پا توي هوا ميگردم | خدای من كمك كن | ابرها رو جايي ببرم كه خشك و بيجون باشه | تشنهي بارون باشه | ابرها كه يك جا جمع شدن ببارن | شادي براي بچهها بيارن … 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 …
بیمارستان خطرناک(مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: محبوبه مهاجریاین کتاب را ببینیدویولت بودلر و کلاوس بودلر و سانی بودلر برای فرار از تهمتی که بهشان خورده است به سمت بیمارستانی به نام هایملیک میروند که رییس بیمارستان کنت الاف و همکاران کنت الاف کارمندان بیمارستان هستند و کلاوس و سانی زیر نظر رییس بخش مدارک بیمارستان کار میکردند تا ویولت را پیدا کنند. در نهایت او را در بخش سالن جراحی پیدا کردند که نزدیک به انجام دادن ...
مدرسه سختگیر 5 (مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینیدویولت، کلاوس و سانی بودلر با خرچنگهای تیزچنگال، تنبیههای سختگیرانه، قارچهای چکهکن، امتحانهای جامع، کنسرتهای ویولن، د.ر.د و سیستم اندازهگیری متریک روبهرو میشوند.
پایان(مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس)خریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینیداین کتاب اخرین جلد از مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس است و اگر شما هر چفدر هم که شجاع باشید که توانستهاید دوازده جلد پیشین را بخوانید ولی فکر نکنم بتوانید این چنین کتابی که دارای طوفانی هولناک و یک نوشیدنی مشکوک و یک گله گوسفند وحشی و یک قفس بزرگ پرنده و یک واقعیت و راز فراموشنشدنی دربارهی والدین بودلرهاست را تحمل کنید.
لمونی اسنیکت: زندگینامه تایید نشدهخریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: رضا دهقاناین کتاب را ببینید"کتاب فوقالعاده خطرناکی را در دست دارید. اگر آدمهای بهخصوصی شما را با این زندگینامهی بحثبرانگیز و جنجالی ببینند ممکن است فاجعهای به بار بیاید. به همین دلیل روکش این کتاب دورو طراحی شده تا فوراً آن را پشتورو کنید. شاید تغییرقیافهی این کتاب بهعلاوهی تغییر قیافهی خودتان بتواند از ...
کارگاه مصیبتبارخریدنویسنده: لمونی اسنیکتمترجم: زهرا زرکشاین کتاب را ببینیدویولت بودلر، کلاوس بودلر و سانی بودلر بعد از مرگ عمه جوزفین به قیمومیت رییس یک کارگاه چوب بری به نام لاکی اسملز میروند و به شکل بسیار بدی کار میکنند که کلاوس بسیار رفتار عجیبی از خود بروز میدهد و این معنی را میدهد که توسط دکتر چشم پزشک هیپنوتیزم شدهاست تا آنها از پیش رییس کارگاه اخراج شده و به قیومیت منشی دکتر در بیایند و ...
ترانههاي ايمني(گل چي شده؟ قيچي شده؟)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدقيچي چي رو بريد؟ چي؟ | موي عروسكشرو | عروسكش كچل شده واي واي! | اشک ميريزه، هاي هاي! مواظبباش كوچولو! اين قيچي كه براي بريدن لباس عروسک، كوتاه كردن مو يا پاره پاره كردن كتاب نيست. اين قيچي به درد بريدن كاغذ و درست كردن كاردستي يا بادبادک ميخورد، مگر نه؟
ترانههاي ايمنی(چاقو تو آشپزخانه)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدعروسكم يواشكي، چاقورو برداشت و رفت | گفت كه ميخواد بازي كنه با چاقو | واي نگو، اون عروسك بلا كو؟ مواظب باش كوچولو! چاقو كه اسباببازي نيست. جاي چاقوي تيزتوي آشپزخانه است. چاقو به درد بريدن هويج، پوست گرفتن سيب يا قاچ كردن خربزه ميخورد، مگر نه؟
ترانههاي ايمني(سوزن ورپريده)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدواي واي واي، چه كارها! | بازي با گاز؟ واويلا! | ببو، ببو، بوقبوقاني | ماشين آتشنشاني مواظب باش كوچولو! نكند اين سوزنِ تيز انگشت قشنگت را جيز كند؟ راستي، اين اره اينجا چه كار ميكند؟ جاي اره توي جعبهي ابزار باباست، مگر نه؟
ترانههای نيايش(دوچرخه ام خرابه انگاري خوابه خوابه)خریدنویسنده: مصطفی رحماندوست این کتاب را ببینیدبادم و اين دور و برا ميگردم | بي دست و پا توي هوا ميگردم | خدای من كمك كن | ابرها رو جايي ببرم كه خشك و بيجون باشه | تشنهي بارون باشه | ابرها كه يك جا جمع شدن ببارن | شادي براي بچهها بيارن