فریاد مرد متوسط
نگاهی به نمایشنامه "مرد متوسط" نوشته محسن یلفانی
تئاتر ایران در دهه های 40 و50 شمسی یکی از پیشروترین دورههای خویش را در عرصهی خلق آثار نمایشی پشت سر گذاشت. نمایشنامهنویسی در این عصر پس از تجربههای پراکندهی نویسندگان و روشنفکران ایرانی ـ که آمیخته با اهدافی غیر تئاتری بود ـ اندک اندک به عنوان حوزهای مستقل در فرآیند خلق و بیان هنری مورد توجه قرار گرفت . بخش عمدهای از تجربیات این دوره، گرایشی زاینده و جستجوگرانه برای یافتن الگوهایی منحصربفرد و خلاقانه را میان نمایشنامهنویسان ایرانی نشان میدهد که هر یک با پرداختن به وجوهی تازه از این هنر امکانات متفاوتی را به تئاتر ایران هدیه کردند.
عباس نعلبندیان، اسماعیل خلج، اکبر رادی، بهمن فرسی، بیژن مفید، بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، داوود آریا، خجسته کیا، مهین جهانبگلو، محمد للری، علی نصیریان، نصرت نویدی، منوچهر انور، محمد صالح علا... و محسن یلفانی از شاخصترین نمایندگان این جریان هستند که گاه تنها با یک یا دو اثر حضوری ماندگار در تاریخ ادبیات نمایشی ایران یافته اند.
آثار"محسن یلفانی" در این میان گرایشی عمده به شکلی از واقعگرایی دارد که در آستانهی سقوط نظام شاهنشاهی، نمودی سیاسی و در عین حال برآمده از تعهد اجتماعی نیز مییابد. برای یلفانی واقعگرایی امکانی است تا از طریق آن به لایههای وجودی شخصیتهایی بپردازد که در ساختار زندگی شهری به تجربیات نوینی در کشف خویش و دنیای پیرامونشان دست یافتهاند . کارمندان، آموزگاران و انسانهایی که در چارچوب طبقات اجتماعی دارای هویت تازهای شدهاند، در این بین از ارزشهای ویژهای برای او برخوردارند.
محسن یلفانی در نمایشنامهی "مرد متوسط" که نخستین بار در سال 1346 در مجلهی "پیام نوین" منتشر شد، ترسیمگر رویاهای تباه شدهی مردی است که در زندگی زناشوییاش سرخورده و ناامید از همراه بودن با زنی که کمترین شباهتی با خودش ندارد، هر لحظه در سرزمین خیالهایش با زنی دیگر به نام ناهید غوطه میخورد؛ هم کلاسیای که روزگاری عاشقش بوده است . همسرش - ملیحه – زنی خانهدار است و در برابر نیازهای روانی او که دستی هم در نوشتن دارد، ساز کج کوکی است که حتی پیگیری نیازهای طبیعیاش در ارتباط با مرد، نوعی تضاد را موجب میشود. در برابر او ناهید تصوری رویایی از زنی است که تنها میتوان با زبان تغزل با او سخن گفت؛ زنی که مرد از بودن و تنها بودن ِ با او غرق در لذتی وصف ناپذیر میشود.
برای یلفانی واقعگرایی امکانی است تا از طریق آن به لایههای وجودی شخصیتهایی بپردازد که در ساختار زندگی شهری به تجربیات نوینی در کشف خویش و دنیای پیرامونشان دست یافتهاند . کارمندان، آموزگاران و انسانهایی که در چارچوب طبقات اجتماعی دارای هویت تازهای شدهاند، در این بین از ارزشهای ویژهای برای او برخوردارند.
برای یلفانی شخصیت مرد در این کشاکش ذهنی، انسانی میان مایه است؛ مردی که نمی توان در تعامل با همسر عرفی مآباش تمام حق را به او داد. چرا که او مفعول زیستنی است که خود برگزیده است و در نقش نویافتهاش – شوهر یک زن عامی بودن – حتی به وظایف انسانیاش(همچون بذل توجه و محبت) دریغ می ورزد.
شخصیت مرد – رحمت – در نمایشنامه، مردی متوسط با خواستههایی به ظاهر عمیق است . اما او بیش از آن که عمق و پختگیای را نشان دهد، تنها آن را فریاد میزند و با جای خالی چیزهایی که ندارد، خود را عذاب میدهد. اصل مهم این است: اگر با کسی زندگی میکنی که دوستش داری خوشبختی تمام آن چیزی است که در اطرافت داری و تمام حوادثی که برای تو به وقوع می پیوند. اما برای رحمت زندگی کردن با زنی که دوستش ندارد، حتی اگر او با مهربانی از پساندازش برای انتشار کتاب او بگذرد، جهنمی است که تنها میتوان با پناه بردن به رویای ذهنی که هیچگاه واقعیت نخواهند داشت، اندکی آن را قابل تحملتر کرد.
برای یلفانی پایان تلخ نمایشنامه "مرد متوسط" نگاهی معین را در بطن خویش دارد. زن و کودک درونش هر دو قربانی عدم تجانسی شدهاند که "انسان اجتماعی شده" مسبب آن است . "مرد متوسط" در گروه نخستین تلاشهای نمایشنامهنویسان ایرانی است که برای پرداختن به زندگی انسان ایرانی به چارچوب فردیت او وارد میشود . اکبر رادی نیز در همان سالها با نوع نگاه منحصر به فرد خویش آثار درخشانی را در فضاهای واقع گرا خلق کرد، اما آن چه که نمایشنامه "مرد متوسط" یلفانی را در جریان نمایشنامه نویسی ایران یکه باقی می گذارد، جایگاه و ارزش های تاریخی و نیز امکانی است که بیش از سه دهه بعد توسط نمایشنامه نویسانی چون محمد یعقوبی، نادر برهانی مرند و برخی از آثار علیرضا نادری دنبال شد.
برگرفته از متن امین عظیمی
وبسایت ایرانتئاتر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر