دوستت دارم، خواهر من، برای آنچه تو بودی و من نبودم... و همیشه خشمی با دلم بود، خواهر من، برای آن مرد که از من ربودی. و همهی فرصت زنی چون من را گرفتی که رها کنم خودم را از این "سمنگان دژ"... دوستت دارم، خواهر من، و بیزارم از تو، برای آنچه تو بودی و من نبودم. محمد چرمشیر | روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت |
ادبیات انگلیسی
اختراع انزوا
خریدنویسنده: پل استر
مترجم: بابک تبرایی
کودک 44
خریدنویسنده: تام راب اسمیت
مترجم: نادر قبلهای
زاغ مقلد(عطش مبارزه)
خریدنویسنده: سوزان کالینز
مترجم: شبنم سعادت
نبرد نهایی کتنیس اِوردین آغاز شده است. اگر ما بسوزیم، شما هم با ما میسوزید...