مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
مجموعه اشعار یدالله ...نویسنده: یدالله رویاییاین کتاب را ببینیدخریدآن زمان كز لب دریای غروب | آب نوشد به فراغت خورشید | در طربخانه بزم ملكوت | دامن عشوه ببافد ناهید | روز پا در گل شب مبهم ومات...
گاه باید خود را گم کرد | چون نجابت | که در کوچه پس کوچههای این شهر دستبهدست میگردد. رضا صالحی مهربان | باد با لباس آبی
منصوره شریف زادهمترجم نویسنده متولد: ۱۶ دی ۱۳۳۲ ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامه منصوره شریفزاده نویسنده و مترجم ادبیات بزرگسالان ایرانی است. نخستین رمان او با عنوان چنار دالبتی در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. کتابشناسی تالیفات مولود ششم (۱۳۶۳) مجموعه داستان سرمهدان میناکاری (۱۳۷۴) مجموعه داستان بیست داستان از بیست نویسنده زن (۱۳۷۸) گردآوری عطر نسکافه (۱۳۸۰) مجموعه داستان چنار دالبتی (۱۳۸۱) رمان ترجمه ها «اطلسیهای لگدمال شده» (۱۳۶۳) (نمایشنامه ، نوشته تنسی ویلیامز) «پیروزی تخممرغ» (۱۳۶۳) (نمایشنامه ، نوشته شروود اندرسن) Tweet آثار این نویسنده در ناکجا چنار دالبتيخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدخاله سرش را به گوش مادر گذاشت و تند تند حرفهایی زد که چهره مادر کبود شد. بعد مادر گفت:« مگر معتمدی چه کار کرده , این ها که پدرش را سوزاندند. کارخانه اش را گرفتند. خانه نشینش کردند. اگر کسی نداند، تو یکی بهتر از هر کس می دانی .. » مریم و ناهید داشتند با هم بگو مگو می کردند. بعد ناهید بلند گفت: راستی مامان! مگر رضا نگفت بهرام رفته چریک شده؟ ... سرمه دان مینا کاریخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینید در اين داستان تضاد و تقابل روحي يك زن و شوهر با تكنيكي مناسب و با استفاده از نمادهايي ساده تصوير مي شود. افتراق تدريجي انديشه و روان يك زن از شوهرش كه شرايط دشوار و روان سوز بمباران، عامل اصلي آن است، به داستان بينشي معاصر و شجاعانه مي بخشد. عطر نسکافهخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدبه ساعتش نگاه کرد. پنج بود. خانم داوری حتماً رفته بود. از چند خیابان فرعی گذشتند و وارد خیابان اصلی شدند. خیابان شلوغ بود. راننده گفت: رانندگی توی این شهر خراب مصیبتی شده، هی کلاج... هی ترمز... پول تعمیر هم خدا تومان میشود به میدان که رسیدند، نگه داشت: این هم میدان ولیعصر مرجان یک اسکناس به راننده داد و پیاده شد. با صدای بوق ماشین، برگشت. راننده ... اطلسي هاي لگد مال شده و پيروزي تخم مرغخریدنویسنده: تنسی ویلیامز، شرود اندرسنمترجم: منصوره شریف زادهاین کتاب را ببینیدمیبینی، در این تاوه سرکه ریختهام. حالا این تخممرغ را در سرکهی داغ میاندازم. میبینی؟ بعد آن را از دهانهی بطری رد میکنم. وقتی از دهانهی بطری رد میشود، دوباره به شکل اصلی آن برمیگردد و پوستش سخت میشود. بعد من این هدیه را به تو مخیدهم. بله، این همان چیزی است که ما بهخاطرش ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
منصوره شریف زادهمترجم نویسنده متولد: ۱۶ دی ۱۳۳۲ ایرانزندگینامهآثار در ناکجا نظرات شمازندگینامه منصوره شریفزاده نویسنده و مترجم ادبیات بزرگسالان ایرانی است. نخستین رمان او با عنوان چنار دالبتی در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. کتابشناسی تالیفات مولود ششم (۱۳۶۳) مجموعه داستان سرمهدان میناکاری (۱۳۷۴) مجموعه داستان بیست داستان از بیست نویسنده زن (۱۳۷۸) گردآوری عطر نسکافه (۱۳۸۰) مجموعه داستان چنار دالبتی (۱۳۸۱) رمان ترجمه ها «اطلسیهای لگدمال شده» (۱۳۶۳) (نمایشنامه ، نوشته تنسی ویلیامز) «پیروزی تخممرغ» (۱۳۶۳) (نمایشنامه ، نوشته شروود اندرسن) Tweet آثار این نویسنده در ناکجا چنار دالبتيخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدخاله سرش را به گوش مادر گذاشت و تند تند حرفهایی زد که چهره مادر کبود شد. بعد مادر گفت:« مگر معتمدی چه کار کرده , این ها که پدرش را سوزاندند. کارخانه اش را گرفتند. خانه نشینش کردند. اگر کسی نداند، تو یکی بهتر از هر کس می دانی .. » مریم و ناهید داشتند با هم بگو مگو می کردند. بعد ناهید بلند گفت: راستی مامان! مگر رضا نگفت بهرام رفته چریک شده؟ ... سرمه دان مینا کاریخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینید در اين داستان تضاد و تقابل روحي يك زن و شوهر با تكنيكي مناسب و با استفاده از نمادهايي ساده تصوير مي شود. افتراق تدريجي انديشه و روان يك زن از شوهرش كه شرايط دشوار و روان سوز بمباران، عامل اصلي آن است، به داستان بينشي معاصر و شجاعانه مي بخشد. عطر نسکافهخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدبه ساعتش نگاه کرد. پنج بود. خانم داوری حتماً رفته بود. از چند خیابان فرعی گذشتند و وارد خیابان اصلی شدند. خیابان شلوغ بود. راننده گفت: رانندگی توی این شهر خراب مصیبتی شده، هی کلاج... هی ترمز... پول تعمیر هم خدا تومان میشود به میدان که رسیدند، نگه داشت: این هم میدان ولیعصر مرجان یک اسکناس به راننده داد و پیاده شد. با صدای بوق ماشین، برگشت. راننده ... اطلسي هاي لگد مال شده و پيروزي تخم مرغخریدنویسنده: تنسی ویلیامز، شرود اندرسنمترجم: منصوره شریف زادهاین کتاب را ببینیدمیبینی، در این تاوه سرکه ریختهام. حالا این تخممرغ را در سرکهی داغ میاندازم. میبینی؟ بعد آن را از دهانهی بطری رد میکنم. وقتی از دهانهی بطری رد میشود، دوباره به شکل اصلی آن برمیگردد و پوستش سخت میشود. بعد من این هدیه را به تو مخیدهم. بله، این همان چیزی است که ما بهخاطرش ... نظرات شمابرای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویتنظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد. با تشکر
چنار دالبتيخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدخاله سرش را به گوش مادر گذاشت و تند تند حرفهایی زد که چهره مادر کبود شد. بعد مادر گفت:« مگر معتمدی چه کار کرده , این ها که پدرش را سوزاندند. کارخانه اش را گرفتند. خانه نشینش کردند. اگر کسی نداند، تو یکی بهتر از هر کس می دانی .. » مریم و ناهید داشتند با هم بگو مگو می کردند. بعد ناهید بلند گفت: راستی مامان! مگر رضا نگفت بهرام رفته چریک شده؟ ... سرمه دان مینا کاریخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینید در اين داستان تضاد و تقابل روحي يك زن و شوهر با تكنيكي مناسب و با استفاده از نمادهايي ساده تصوير مي شود. افتراق تدريجي انديشه و روان يك زن از شوهرش كه شرايط دشوار و روان سوز بمباران، عامل اصلي آن است، به داستان بينشي معاصر و شجاعانه مي بخشد. عطر نسکافهخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدبه ساعتش نگاه کرد. پنج بود. خانم داوری حتماً رفته بود. از چند خیابان فرعی گذشتند و وارد خیابان اصلی شدند. خیابان شلوغ بود. راننده گفت: رانندگی توی این شهر خراب مصیبتی شده، هی کلاج... هی ترمز... پول تعمیر هم خدا تومان میشود به میدان که رسیدند، نگه داشت: این هم میدان ولیعصر مرجان یک اسکناس به راننده داد و پیاده شد. با صدای بوق ماشین، برگشت. راننده ...
چنار دالبتيخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدخاله سرش را به گوش مادر گذاشت و تند تند حرفهایی زد که چهره مادر کبود شد. بعد مادر گفت:« مگر معتمدی چه کار کرده , این ها که پدرش را سوزاندند. کارخانه اش را گرفتند. خانه نشینش کردند. اگر کسی نداند، تو یکی بهتر از هر کس می دانی .. » مریم و ناهید داشتند با هم بگو مگو می کردند. بعد ناهید بلند گفت: راستی مامان! مگر رضا نگفت بهرام رفته چریک شده؟ ...
سرمه دان مینا کاریخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینید در اين داستان تضاد و تقابل روحي يك زن و شوهر با تكنيكي مناسب و با استفاده از نمادهايي ساده تصوير مي شود. افتراق تدريجي انديشه و روان يك زن از شوهرش كه شرايط دشوار و روان سوز بمباران، عامل اصلي آن است، به داستان بينشي معاصر و شجاعانه مي بخشد.
عطر نسکافهخریدنویسنده: منصوره شریف زاده این کتاب را ببینیدبه ساعتش نگاه کرد. پنج بود. خانم داوری حتماً رفته بود. از چند خیابان فرعی گذشتند و وارد خیابان اصلی شدند. خیابان شلوغ بود. راننده گفت: رانندگی توی این شهر خراب مصیبتی شده، هی کلاج... هی ترمز... پول تعمیر هم خدا تومان میشود به میدان که رسیدند، نگه داشت: این هم میدان ولیعصر مرجان یک اسکناس به راننده داد و پیاده شد. با صدای بوق ماشین، برگشت. راننده ...
اطلسي هاي لگد مال شده و پيروزي تخم مرغخریدنویسنده: تنسی ویلیامز، شرود اندرسنمترجم: منصوره شریف زادهاین کتاب را ببینیدمیبینی، در این تاوه سرکه ریختهام. حالا این تخممرغ را در سرکهی داغ میاندازم. میبینی؟ بعد آن را از دهانهی بطری رد میکنم. وقتی از دهانهی بطری رد میشود، دوباره به شکل اصلی آن برمیگردد و پوستش سخت میشود. بعد من این هدیه را به تو مخیدهم. بله، این همان چیزی است که ما بهخاطرش ...
اطلسي هاي لگد مال شده و پيروزي تخم مرغخریدنویسنده: تنسی ویلیامز، شرود اندرسنمترجم: منصوره شریف زادهاین کتاب را ببینیدمیبینی، در این تاوه سرکه ریختهام. حالا این تخممرغ را در سرکهی داغ میاندازم. میبینی؟ بعد آن را از دهانهی بطری رد میکنم. وقتی از دهانهی بطری رد میشود، دوباره به شکل اصلی آن برمیگردد و پوستش سخت میشود. بعد من این هدیه را به تو مخیدهم. بله، این همان چیزی است که ما بهخاطرش ...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر