ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
از هزار هزار فرهیب ابلیس

صفحه اصلی / داســــــتان کوتاه /

داســــــتان کوتاه

از هزار هزار فرهیب ابلیس

نویسنده: امین اصلانی
داســــــتان کوتاه
ناشر: نشر مشکی
تاریخ انتشار:
36 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    2,00€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    گويند ابليس به شهری درآمد كه مردمان‌اش در قهر خداوند بودند. مرض‌هاء آكله بر تن ايشان درافتاده، گوشت سر و رويشان اكل كرده و به هر سولاخی مار و كژدم فروشده و ايشان همه عاجز اما بنمی‌ميرند. ابليس آمد و گفت مرا رسولی فرستاد تا شما را خلاصی دهم، دست به دعا برآوريد كه رسول هر كه باشد، ابليس نباشد. بو كه برآييد از اين عفن. قيامتی از خلق برخاست. يكی ناله برمی‌آورد، يكی نهانی اشك ريختی كه‌ زنده شديم و هركسی به زاری انابه كردی. دست برآوردند كه اگر تو ما را خلاصی دهی ما را خدا تو باشی. گفت ای مردم مرده بوديت باز زنده‌تان كنم. اگر با من آييد شما را به ولايتی برم كه از اگند مردگان در او هيچ نباشد و جايی باشد نيكو. گفتند ما خود در زمينی بوديم بس نيكو و روز شب می‌كرديم به خوشی، ما را رسولی بيامد وعده‌ای نيكوتر بكرد، افتاديم در اين كه بينی. تو را چه نشان است كه از اين بتر نكنی. گفت مگر از آن رسول ديگر نشان خواستيد؟ گفتند نه. گفت چون است كه امروز چنين خواهيد. گفتند حال ما نه چنين بود كه بينی. گفت پس... 



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر