ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
پتک آهنین

صفحه اصلی / داستان بلـــــــند /

داستان بلـــــــند

پتک آهنین

نویسنده: هوشا ناصری
داستان بلـــــــند
ناشر: نشر گردون
تاریخ انتشار: 1386
217 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    10,00€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    بیا کوچولو. بیا اینجا بگیر بشین تا بهت بگم که بوسک چرا بوسک شد، و من، چرا من شدم. ببینم، خرمای بم نیاوردی بخوریم؟ [نه.] خب عیبی نداره. بله کوچولو. یه روز داشتم زیر سایه استراحت می‌کردم، دیدم یه ابَرچپشت که شاخاش اندازه شاخ گوزن بود اومد و به من گفت: «من اگه قول بدم که از شاخ‌هام جز مقاصد صلح‌آمیز استفاده نکنم، تو می‌ری شاخای خودتو بشکنی؟» گفتم: «نخیر قربان!» گفت: «چرا؟» گفتم: «یا باید شاخای هر دوتامون شکسته بشه، و یا باید هر دومون شاخدار باقی بمونیم.» چهار ماه گذشت. دیدم ابَرچپشت یه پیشنهاد دیگه ارائه داد. گفت: «پس بیا یه قرارداد امضا کنیم که تو از این به بعد، شاخای خودتو بزرگ‌تر از اینکه هست نکنی، و من هم شاخ‌هامو در همین حد متوقف می‌کنم.» گفتم: «نَع ع ع ع، من مغز خر نخوردم که بیام این پیشنهاد نابرابر تو رو بپذیرم دوست عزیز.



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر