مراد پسر بچه یتمی است که در یک روستا نزد خالهاش زندگی میکند. روزی درویشی به ده آنها میآید و یک هسته خرما را در زمین میکارد و به مراد میگوید اگر بزرگ شد درخت نخل مال تو. در روستای آنها هیچ درخت نخلی نیست و آب و هوا نیز برای پروش نخل مناسب نیست اما مراد به رشد درخت امیدوار است او هچ تصوری از شکل نخل ندارد.
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر