بسیاری از جامعهشناسان و فعالان سیاسی و فرهنگی بر این باورند که جامعه مدنی بدون شناخت و فهم درست از حوزه عمومی ممکن نیست. بر این اساس از زمان طرح ایده جامعه مدنی توسط سیدمحمد خاتمی، این سئوال همواره مطرح بوده که چگونه با چه ابزاری و با کدام ترتیبات نهادی باید به سمت آن سوق پیدا کرد؟ بعدتر هم سئوالاتی بنیادی از چیستی جامعه مدنی و محملهایش پیش آمد. این سئوالات به تحقیقات و مطالعات کمابیش گسترده ای منجر شد و توجه اساتید و دانشجویان علوم سیاسی و علوم اجتماعی را به خود جلب کرد که حاصلش شد چندین و چندده کتاب و مقاله و پایان نامه. ترجمههای متعددی هم از آثار فیلسوفان سیاسی غرب در این زمینه منتشر شد. از جمله این آثار باید به کتاب «دگرگونی ساختاری حوزه عمومی» اشاره کرد.
این کتاب را یورگن هابرماس، متفکر و فیلسوف آلمانی در پاییز ۱۹۶۱ نوشته. او در مقدمه کتاب به پیچیدگی های موضوع اشاره کرده و رویکرد خاص آن را ناشی از «زمینههای گسترده ای» میداند که در تحلیل حوزه عمومی بورژوایی باید به آن توجه کرد.
«دگرگونی ساختاری حوزه عمومی» هفت فصل دارد: ۱- تفکیک مقدماتی گونهای حوزه عمومی بورژوایی ۲- ساختار اجتماعی حوزه عمومی ۳- کارکرد سیاسی حوزه عمومی ۴- دگرگونی ساختاری-اجتماعی حوزه عمومی ۶- تغییر در کارکرد سیاسی حوزه عمومی ۷- در باب مفهوم افکار عمومی.
تامس مک کارتی، کتاب را چنین معرفی می کند: این اثر از پرنفوذترین آثار یورگن هابرماس است که به تحلیل تاریخی ـ جامعهشناختی پیدایش، دگرگونی و فروپاشی حوزه عمومی بورژوایی می پردازد. این اثر می کوشد تا با استفاده از موضوعات و روشهای موجود در جامعه شناسی، اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی و تاریخ اجتماعی و فرهنگی به تحلیل پیش شرطها، ساختارها، کارکردها و تنشهای درونی این حوزه مرکزیِ جامعه مدرن بپردازد.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر