چند روز قبل من و شوهرم تو خونه نشسته بودیم و داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم که یهو شوهرم بدون هیچ مقدمهای پرسید: از گذشتم خبر داری یا نه؟ گفتم: یه کمی از گذشتهات برام تعریف کردی و گفتی که چی بوده و چی نبوده ولی این که یادم مونده باشه چی گفتی، راستش نمیدونم. شوهرم گفت: نه منظورم این نیست که از گذشتهم بگی، منظورم اینه که اون کجاست و کجا میتونم پیداش کنم؟ وقتی ازش پرسیدم: حالا چی شده بعد این همه مدت به فکر پیدا کردن گذشتهات افتادی؟ گفت: فکر میکنم باید بعضی جاهاشو عوض کنم. منم که ترسیده بودم اون قسمتی رو که مربوط به دورهی عاشقیمون میشه، عوض کنه، جواب نه دادم. البته واقعا هم نمیدونستم گذشتش کجاست و اونو کجا گذاشته. بعد شوهرم بلند شد که گذشتشو پیدا کنه...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر