ژان لوک نانسی متولد ۱۹۴۰ از جمله متفکرانی است که تحت تأثیر فلاسفهای مانند ژاک دریدا، ژرژ باتای و مارتین هایدگر به تألیف آثار و سخنرانیهای متعدد در طول زندگیاش پرداخته و کتابهایی دربارهٔ هایدگر، کانت، هگل و دکارت را به رشته تحریر درآورده است. وی با کتاب اجتماع غیرقابل اجرا، تفسیری بر آرای باتای به شهرت رسید. از جمله مباحثی که نانسی به آن پرداخته نقد برخی دیدگاههای متفکران سیاسی در غرب است. از دید نانسی مشخصه فرهنگ غرب برخورداری از دیدی نوستالوژیک به یک اجتماع کوچک و شفاف است که قبل از مدرنیته وجود داشته و بازگشت به آن میتواند ایشان را از بیگانگی جامعه معاصر نجات دهد. نانسی توضیح میدهد آرزوی بازگشت به جامعه پیش مدرنی که جامعه مدرن در مقابل آن قرار گرفته از محورهای اصلی تفکر سیاسی در غرب است؛ خصیصه جامعه پیش مدرن که نانسی آن را ˈ اجتماع اصلیˈ مینامد صمیمیت و هماهنگیای بوده که اکنون ما در جامعهای بیهویت که مملو از افراد خودخواهی است فاقد آنیم. جامعهای که افراد در آن روابط اجتماعی نزدیکی باهم ندارند. نانسی میگوید این اجتماع شکسته یا گمشده را میتوان در مثالهای مختلفی برشمرد از جمله: خانواده طبیعی، شهر آتن، جمهوری روم، شوراهای محلی و برادری مسیحیان. نانسی ریشههای این تفکر را در آرای ژان ژاک روسو مییابد.
وی تفکر نوستالوژیکی که بر اساس آن، گذشته و روزگار پیشین بهتر بودند و ما در هر حال چیزی را از دست دادهایم، اندیشهای رایج در دوران اخیر میداند. نانسی معتقد است این خیال نوستالوژیک به تنهایی بیضرر و معصومانه است، اما وقتی که با سیاست گره میخورد این معصومیت از بین میرود. وی یادآور میشود که باید همیشه به این آگاهیِ گذشته نگر در مورد یک اجتماع گم شده شک کنیم؛ چرا که در بسیاری از موارد سعی در ساختن تصاویری از گذشته برای به وجود آوردن ایده آلی از پیش تعیین شده برای آینده صورت میگیرد. از دید نانسی یکی از علل لزوم شک به این نوع اندیشه، تأمل نمودن در این نکته است که این نوع گذشته نگری از آغاز تمدن غرب همواره با آن همراه بوده است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر