سخنوری نیچه هنگامی که اکثریت را مخاطب قرار میدهد، لحنی زمخت، گزافهگویانه و اغراقآمیز به خود میگیرد تا آنها را به اقدامی انقلابی تحریک کند. اما هنگامی که روی سخنش با اقلیت است، سبکی ظریف و پیراسته را برمیگزیند و به پنهانسازی در زیر نقاب سخنوری و هنر میپردازد و به اصطلاح، نقابِ روشنگری بر چهره میزند. به عقیده نویسندة کتاب حاضر، این کاری است که نیچه از افلاطون آموخته است، اما به عقیده وی این راهکار همواره محکوم به شکست است. بخش اعظمی از کتاب حاضر مشتمل است بر نوعی ارزیابی فلسفی از آموزههای پخته نیچه به ویژه آموزه زرتشت وی و نیز گشودن پیچیدگیهای نهفته در استدلالهای نیچه. نویسنده، تفسیر خود را جز در مواردی نادر بر پایة تأمل در متون خود نیچه بنا نهاده است و مقایسههایی کوتاه میان نکتههای همانند یا همگون نیچه با دیگر فیلسوفان از جمله افلاطون، کانت، هگل و هایدگر را نیز در کتاب گنجانده است. برخی از عنوانهای مطالب کتاب عبارتاند از: پس از مرگ؛ درباره درخت بزواز کوه و درباره دوست.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر