آخرين ايستگاه:
انتهاي قطار از دهانهي تونلي كه در پاي كوهي بنفشرنگ تعبيه شده خارج ميشود، درحاليكه هرچند لحظه دود سُربيرنگِ حاصل از سوخت فسيليش از دودكش سقف لكوموتيو؛ با فشار به بالا رانده ميشود، قطار از نگاه كركسي كه برفراز آسمان آبيرنگ صاف بدون ابر كوه در پرواز است؛ چون مار قطور شكارناشدني در پهنهي صاف دامنه در خزيدن است و خرسنگهاي بيابان شبيه احشاماند و از نگاه جادهسازاني كه در افق دوردست غرب در حال ريلگذارياند؛ همانند جيوهی درون ميزان الحرارهاي كه در حال گرم شدن است و بطور افقي در معرض ديدشان قرار دارد؛ در حال سياه كردن كرانهي شيشهنماي طبيعت است. بر بدنهي نقرهايرنگ قطار؛ اسامي «شاهكوه– خاردشت» نوشته شده كه نام دو ايستگاه ابتدا و انتهاي مسير است.
چند برگ از کتاب را اینجا در گوگلبوکز بخوانید.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر