داستان «آدمهای خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه مینوشند» از زبان زنی پاریسی به نام دایان روایت میشود که براثر حادثهای، شوهر و دخترش را از دست میدهد. همین مسئله زندگی دایان را از روند عادی خارج و او را به زنی گوشهنشین و تلخ تبدیل کرده است. او برای اینکه از دست نزدیکانش که مدام برایش دلسوزی میکنند فرار کند، تصمیم میگیرد به شهری در ایرلند برود. همین سفر زندگی او را کاملاً دگرگون میکند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر