ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
یک فنجان چای سرد

صفحه اصلی / داســــــتان کوتاه /

داســــــتان کوتاه

یک فنجان چای سرد

نویسنده: طلا نژادحسن
داســــــتان کوتاه
ناشر: نشر چشمه
تاریخ انتشار: 1383
72 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    6,90€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    تنها یک گلوله داشت. دو توده‌ی ابر سیاه از دو سوی آسمان به هم پیچیدند. رعد و برقی ناگهانی زمین را لرزاند. برقی آتش‌گون آسمان را به کام کشید. صدای شلیک گلوله در صدای رعد گم شد. باران چون دم اسب می‌بارید. مرد بیل را به کمک گرفت. حالا گودال پر می‌شد و تپه‌ی کوچکی روی آن... گونی را نوک تبر آویزان کرد و تبر ار روی تپه‌ی کوچکی روی آن... گونی را نوک تبر آویزان کرد و تبر را روی تپه‌ی کوچک کاشت. علامتی... نشانه‌ای...

    تفنگ را بر دوش اقکند و از سرخ تپه که حالا سرخ‌تر شده بود، سرازیر شد و با تمام سوز درونش می‌خواند:

    "تفنگ حیف تو آهو بکشی، آهو قشنگه..."



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر