کنار دروازهی مهرجان، وقتی آن دو مرد چرتِ عباسآقا را پاره کردند و بهاتفاق بچه بهاو خندیدند، در واقع روح زمانه را در تنش دمیده بودند؛ روحی با قدرتِ سرایتِ حیرتآور که با دمیده شدن بهکالبدِ پشتکوهیترین دهاتی جوان و حساس، همهی رسوم بهنظرش ناساز میآمد. از آن بهبعد دیگر بهفرمانهای نیاکان و بزرگان کار نداشت، تا بهعاقلانه بودن رسم و رسوم مطمئن نمیشد، انجامشان نمیداد.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر