پيرمردي كج و كوله به همراه يك گربهي كج و كوله و يک موش كج و كوله توي يک خانهي كج و كوله در كنار ريل راهآهن زندگي ميكنند. هر روز اما سر و صداي عبور قطار از جلوي خانه اذيتشان ميكند. پس آرزو ميكنند كه اي كاش جايي زندگي كنند كه از اين همه سر و صدا و تكان و لرزه خبري نباشد. با اين آرزو، خانهي كوچک كج و كوله به خودش تكاني ميدهد و به راه ميافتد تا جاي بهتري براي خودش و پيرمرد كج و كوله و گربهي كج و كوله و موش كج و كوله پيدا كند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر