روزی روزگاری پسربچهای بود به اسم میخائیل نیدوتزکی. یک روز بابابزرگش میمیرد و او تنهای تنها میماند… اما میخائیل کوچولو به زودی در مییابد که تا وقتی به پدربزرگش فکر کند، او زنده است و آرزو میکند او هم روزی پدربزرگ شود. پدربزرگی با داستانهای بسیار شنیدنی...
نظرات شما
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید : - ورود - عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر