نگین بعد از چند سال آشنایی با برادر دوستش، بهداش، عاشق وی شده و به عشق دیرینة او پاسخ میگوید و زندگی مشترک خود را شروع میکنند و بعد از چند سال صاحب دو فرزند به نام رامتین و رامین میشوند. در این فاصله نگین به پیشنهاد بهداش در رشتة روانشناسی فارغالتحصیل میشود. آنها زندگی آرامی دارند تا زمانی که فرزندان به دورة جوانی پای میگذراند و نگین زن بیوه و درماندهای به نام گلریز را به خانه میآورد. به تدریج بهداش با گلریز ارتباط پیدا میکند. وقتی نگین به ماجرا پی میبرد بهداش را ترک میکند و به همراه دو پسرش به کانادا میرود. به این ترتیب تمام افراد خانواده در مسیر و سرنوشتی نامعلوم پای میگذراند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر