شکوهای ندارد. همین که همین قطار سنگینِ
خالی از آدم هم هست که بیاید و بگذرد و با رفت
و آمدش و با سر و صدایش سرِ او را گرم کند،
جای شکر دارد. شب یا روز میشود که یکباره
به خودش بیاید و خیال کند چیزی یا گم است یا
کم است. بعد هم زود به خودش بگوید که آن چیز
گم یا کم لابد همین قطار و صدای قطار است که
دیر آمد اگر دارد، نیامد ندارد.
(آدم، آمدن، دیر، رفتن، زود، سنگین، شکوه، صدا، قطار، کم، گرم)
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر