ظهور «راسپوتین» در دربار تزار و اقدامات حیرت انگیز او بر روند تاریخ اثر گذاشت و بخشی از نارضایتی مردم از دربار و روی آوردن به رهبران بلشوییک، ناشی از حضور این مرد بود... 

در کتاب «راسپوتین؛ ابلیس یا قدیس»، شاهد شکل گرفتن زندگی راسپوتین خواهید بود. بسیاری از نویسندگان برآنند که او «تمام وجودش شیطانی بود، خباثت و شرارت مجسم، هیولا...» اما راسپوتین در عین حال نبوغ شفا بخشیدن و پیشگویی کردن را داشت، و این واقعیتی غیرقابل انکار است که شاهدان بسیاری آن را تایید کرده‌اند. 

اما آیا او این نبوغ را برای کمک به دیگران به کار می‌برد یا برای بهره گیری و پیشبرد مقاصدش؟ آیا شهرت طلب بود یا اهمیت نمی‌داد دیگران درباره‌اش چه بگویند؟ بسیاری از مردم روسیه، بویژه در کاخهای اشراف، او را نابغه شیطانی روسیه می‌دانستند... 

این اثر علاوه بر اینکه به زندگی پرماجرای راسپوتین می‌پردازد، اطلاعات خوب و دقیقی از تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، و روابط دربار به دست می‌دهد که از این جهت اهمیت دارد، البته برخلاف آثار و روایت‌هایی است که کمونیست‌ها و بلشویک‌ها از روسیهٔ تزاری و دربار تزار می‌دهند. در واقع، اینجا مخاطب اثری بی‌طرف از ادوارد راژینسکی، مورخ روس، هستیم که از رهگذر زندگی راسپوتین و جنجال‌هایش، به بازخوانی روابط رجال سیاسی دورهٔ تزار می‌پردازد. 

راژینسکی در این کتاب پرده از روابط احساسی و عاطفی میان ملکه و راسپوتین بر می‌دارد، و تأثیر راسپوتین را بر تزار، به ویژه در حین جنگ فاجعه بار روسیه علیه آلمان، آشکار می‌کند. در این زندگینامه برجسته، ادوارد راژینسکی، راسپوتین را در برابر چشمان خوانندگان کتاب از نو زنده می‌کند... این یک زندگینامۀ خیره کننده، بسیار عالی و کاملا دقیق و روشنگر است... 

 «گریگوری راسپوتین» یک دهقان روسی و کشیشی تقریباً کم سواد بود که شرب خمرهای افراطی و روابط جنسی عنان گسیخته‌اش و نیز پخش این شایعه که جاسوس آلمان است سرانجام به کشته شدنش در دسامبر ۱۹۱۶ منجر شد.