«روی بر چسب کنار صندوق درست زیر کلمه «شکستنی» اسم او نوشته شده بود. جولیا دور اتاقک چوبی حجیم با رنگ روشن چرخید. این شیء سنگینتر ازآن بود که حتی تصمیم بگیرد چند متری جا به جایش کند. حتی اگر یک چکش و پیچ گوشتی هم داشت نمیدانست که درش را چطور بازکند. مثل همیشه آدام به تلفن جواب نمیداد. از استنلی طلب یاری کرد و شمارهاش را گرفت.
مزاحمت شدم؟
یکشنبه شب، اونم یه همچین ساعتی؟ منتظر بودم زنگ بزنی با هم بریم بیرون
بگو ببینم تو یه صندوق عجیب به بلندی دو متر رو برای من نفرستادی؟»
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر