گفت حکایت مریمها مثل همان حکایت اسکندر است. اسکندر دنبال مریم خودش میگشت تا کار بزرگ خود را انجام دهد. «قانا را به یاد آورد. مادرش در قانا بود و همو بود که باعث شد اولین شگفتی خود را خلق کند. در برابر قبر العازار، مریم دیگری شده بود و در رستاخیز، مجموع همه مریمها. اسکندر بهدنبال شگفتی خودش بود، دنبال مریمش که نمک را فراموش کرد و رفت. او میخواست نمکی را که بحرالمیّت و جهان را غرق کرده بود دوباره به جهان بازگرداند...
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر