سینا دادخواه درباره دومین رمان منتشر شدهاش گفته:
رمان «زیباتر» حاصل ۱۸ماه کار مستمر است، در واقع بیش از هرچیزی تلاش کردهام در این اثر به فضاهای جدیدی دست پیدا کنم. اینبار در «زیباتر» با روایت سوم شخص سراغ روایت داستان رفتهام و برشی سهساله از زندگی پسری دستمایه اصلی داستان است؛ آشنایی با یک خانواده ماجراهایی را برای او پیش میآورد که بخش عمدهای از داستان از همین برخورد سرچشمه میگیرد.
بخشی از رمان:
مشروطی به درک. با گیرِ سهپیچ کتایون چه میکرد؟ مامان تهدید کرده اگر این ترم گند بزند پول توجیبیاش را قطع میکند. به گالری راهش نمیدهد. اِل میکند، بِل میکند. حیف آن همه دلقکبازی سرکلاس. فکر میکرد دل خانم دکتر را برده. خیالش از نمرهی دیفرانسیل راحت بود، ولی هشت را که جلوِ اسمش دیده بود مثل کرهی آفتاب رفته بود. کلافه و دمغ نشسته بود رو پایههای دانشکده و بال خرمگسی هفت رنگ را میکَند… رفته بود دستش را بشوید که جلو دستشویی الناز جانانی را دیده بود. قربان خدا و فرشتهٔ ناگهانی نجات. مگر میشد منشی ارشد گروه ریاضی آدرس خانوم دکتر را نداشته باشد؟ از جانانی آتوِ حسابی داشت.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر