نویسنده در این رمان به روایت رابطهی نویسندهای ناموفق و آوارهی جنگ جهانی دوم پرداخته است با دخترجوانی که سرپرستی مادر بیوه و عزادار خود را بر عهده دارد. این اثر در سال ۲۰۰۶ در زمرهی نامزدهای نهایی جایزهی ادبی اورنج اعلام شده و در سال ۲۰۰۸، جایزهی ادبی ویلیام سارویان را به دست آورده است. ناشر دربارهی این اثر آورده است: «لئور گورسکی هر روز غروب روی شوفاژ میکوبد تا همسایهی طبقهی پایینش بداند که او هنوز زنده است. اما وضع همیشه به این قرار نبود. وقتی در جوانی در روستایشان در لهستان بود، عاشق شد و کتاب نوشت. شصت سال بعد و درست آن طرف دنیا آلمای چهاردهساله که اسمش را از روی شخصیت کتاب گورسکی گذاشته بودند، دست به یک ماجراجویی میزند تا نویسندهی کتابی را که اسمش از آن آمده بود پیدا کند و خانوادهی خود را هم نجات دهد.»
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر