شبهای تهران نگاهی خاص و دگر گونه به جامعه خود را داراست. او در این داستان به شرح حالات درونی و روانکاوی افرادی می پردازد که خاستگاه طبقاتی بورژواز و خرده بورژوا را دارایند. قهرمانان اصلی داستان یک مرد و دو زن هستند. آنها در درون خود و درگیر با خود غرقه در رفتارهای بورژوا مآ بانه سعی می کنند هر کدام به نحوی خویشتن را بیابند؛ و در این رابطه است که هر کدام از آنها در عین ناتوانی دیگری را توانا می پندارد. در صورتی که هیچ یک از آنها توانا نیستند. هیچ کدام از آنها توان در ک مفهوم هستی را ندارند و سوال بزرگ این نوشته این است که: چرا آفریده شده ایم که رنج بکشیم.
اما رنج هاییکه اینان می کشند رنجی نیست که از سر گرسنگی و فقر و تضاد طبقاتی باشد رنجی که اینان می برند از جنس دیگری است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر