احمد شاملو شاعري است خلاق و بدعتگذار كه از همان آغاز كار با سرودن نخستين شعر سپيد خود و ابداع سبكي نو در شعر فارسي مشكل جديدي در تعريف شعر پديد ميآورد. مشكلي كه به تعريف سنتي شعر بازميگردد؛ يعني به موزون و مقفي بودن آن. مشكلي كه نه خود شاملو پاسخ قانعكنندهاي به آن داده است و نه ديگران ـ اگر نيما يوشيج در ابداع شعر نوي نيمايي عنصر وزن را به عنوان عنصر اصلي حفظ و قافيه را حذف ميكند، برعكس احمد شاملو عنصر وزن را از شعر حذف ميكند و قافيه را ـ نه به صورت كلاسيك آن ـ به عنوان يك عنصر موسيقايي در شعرهايش به كار ميگيرد و بدين وسيله بين شعر سپيد خود و شعر سنتي فارسي رابطهاي برقرار ميكند و پلي ميسازد تا بتوان از آن به سمت شعر سنتي حركت كرد. كتاب حاضر پس از درآمدي بر شعر سپيد به زبان و بيان در شعرهاي بيوزن شاملو به نقد شعرهاي سپيد، منثور، نثرهاي شاعرانه، خطابهها، شعرهاي آزاد نيمايي، نيز چهارپارههاي شاملو اختصاص يافته است. خوانش شعر شاملو آخرين مبحث كتاب حاضر است. اين بخش بررسي مفهوم خنياگر در شعر "ترانههاي كوچك غربت" و نيز بررسي شعر "سراسر روز" و راز جادويي زبان شاملو را دربرميگيرد.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر