آلن بديو شايد يگانه رقيب جدي دلوز و دريدا براي احراز لقب بيمعنا اما اجتنابناپذير «مهمترين فيلسوف فرانسوي معاصر» باشد. بديو معتقد است آنچه آدمي را به تفكر واميدارد همواره مواجههاي است تروماتيك با رويدادي «واقعي» در جهان خارج كه خود را بر ما تحميل ميكند و روشهاي معمول تفكرمان را از هم ميپاشاند. تفكر بديو دانش دقيق رياضي، شور فلسفي، حساسيت هنر، و درگيري راديكال سياسي را به هم ميآميزد. به زعم او، تفكر فلسفي راستين تارهاي مفاهيم خود را از درون خويش نميتند؛ تفكر فلسفي واكنشي است به تاثير اضطرابآور يك «رخداد حقيقت» در سياست، علم، هنر يا عشق و كوششي است براي برپاي داشتن فضايي به منظور «همامكانسازي» رويههاي حقيقي كه زمان و زمانة تفكر را رقم ميزنند. بديو نه فقط مدافع بازگشت به سياست حقيقت است بلكه به پيكار با همة اوراد فلسفي «پست مدرن» و دفاع از «كلگرايي» سكولار و وفاداري به رخدادهايي چون نظرية مجموعههاي مدرن، شورشهاي مه 68، سرودههاي مالارمه و نوشتههاي بكت برخاسته است. آراي بديو بيشك نشانگر گسستي در فضاي فكري جهان امروز و احياي تفكر معطوف به حقيقت در تقابل با انواع بازيهاي زباني، متني و معنايي است. از نظر وي فلسفه داراي چهار شرط است: علم، سياست، هنر، و عشق. بديو در بحث علم به رياضيات ميپردازد، به باور او رياضيات همان هستيشناسي است. در فصل سياست هفت گفتار و در فصل هنر پنج گفتار آمده است. در فصل عشق نيز نخست مقالة «عشق چيست» و سپس دو مقاله دربارة موضوع عشق در فلسفة بديو به چاپ رسيده است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر