![]() | از پشت شیشهها مردم چه دورند. یه دنیای نقاشی شده. همه چیز روی پنجره حک شده. مصنوعی. بیحرکت. اگه من شیشه رو بشکنم چه اتفاقی میافته؟ آزيا سرنچ تودوروويچ | ازدواجهاى مرده | ![]() |
خلاصه کتاب
حکایت این کتاب
نقد
جملات منتخب
نه مادر، گلها نمیمیرن، خاک میشن.
هنوز یاد نگرفتم بهموقع گوشی رو بردارم، با اینکه قبل از اینکه زنگ بزنی صدای آهنگش توی گوشم میپیچه.
یادم رفت بگم؛ مثل همیشه، انگار تا وقتی مینویسم زندگی جریان داره کنارت. حال که خاک را نفس میکشی غبار را از پنجره پاک کن.
جالب است که بفهمی رازهای دیگران میتواند اتفاقهای زندگی خودت باشد.
چشمهایم را میبندم و سعی میکنم به پاییز فکر کنم. سخت است توی یک کشور استوایی به پاییز فکر کنی. به زمستان میشود فکر کرد. فکر میکنی همه جا سرد باشد. اما پاییز پیچیدهتر است.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر