بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
مکث
چرا نمیشود | دردی را | شست | آویزان کرد | به بند | (مکث کوتاه) | تا که شاید | رام شود
برف بیصدا | (مکث طولانی)| بر زمین | پایکوبی میکند
اگر | دستم | امروز | سرد نبود | از شعر | خالی نبود | (مکث کوتاه) | شاید | فشار دستم | دستش را | بازمیگرداند | به هستیاش