يه بارمن هیچوقت هیچ ماجراى عاشقانهاى با مشترىهاش نداره. براى همین پشت بار هستند، براى اينكه بتونيم باهاشون ساعتها حرف بزنيم بدون اينكه اتفاقى بيفته. مارگریت دوراس | لاموزیکا دومین |
شعر خودش میآید، ما تسلیماش میشویم و او کار خودش را میکند، عاشقی میکند، فریاد میزند، به سوگ مینشیند، با زبانی غیر معمول از تبسمی دلانگیز تا خیالی شورانگیز و گاه غمی، دردی، زخمی... شعر سنگر میشود و غریو پرشور رهایی سر میدهد... شعر را حافظ میگوید، خیام، سعدی، و وقتی نو میشود نیما، شاملو و فروغ و... در غرب شکسپیر، بودلر، لویی آراگون... و محمود درویش در فلسطین...
بهشتهای گمشده
خریدنویسنده: خورخه لوییس بورخس
مترجم: حسن تهرانی
شبتابها
خریدنویسنده: رابیندرانات تاگور
مترجم: علیرضا بهنام
کلماتام که ناچیزند سبکبالانه میرقصند بر موجهای زمان وقتی کارهایم سنگین از ادراک، تهنشین شدهاند