بگذار تجربه کنم که طرح پیکرت را فرو بریزم و با هیئتی جدید بنویسمت. ابوتراب خسروی | کتاب ویران |
بوی
سرش روی شانهام است و بوی موهایش مرا به سفر نوستالژیکی میبرد که پر است از تصاویر اوج جوانیام.
این روزها را دوست ندارم | بوی مرگ میدهد | بوی ماهیهای مرده | بوی پرِ کلاغِ ماهیدرچنگال | نشسته بر دیوار همیشگی
خانهاش از تمیزی بوی هیچچیز نمیداد. بوی خانههایی را میدهد که کسی در آن زندگی نمیکند.