موقعیت انسانی، موقعیتی بدنی است. بدن، مادهای است هویت ساز، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی؛ فضایی که خود را در معرض دید و خوانش و ارزیابی دیگران قرار میدهد. نامی که ما بر خود داریم، شناخته شدنمان، تعلق ما به یک گروه اجتماعی همه از خلال بدن تحقق یافته و انجام میگیرد...
آیا با نابودی کالبد انسانی میتوان ذهنیت فرهنگی درونش را نیز نابود کرد؟ تقابل میان «جسم» و «روح» از قدیمیترین ایام و باستانیترین نوشتهها در اندیشه انسانی به صورتی وسواس برانگیز مشاهده میشود. اسطوره «اکسیر جوانی» که میتوان آن را به صورتی جهان شمول در فرهنگهایی بسیار دور از یک دیگر باز یافت، خود گویای بازتابی از وسواس میتواند باشد: تحمل ناپذیری این «واقعیت» یا حتی این «احتمال» که پایان بدن به مفهوم پایان فکر باشد، هم از این رو پنداره «جاودانگی» نیز اسطورهای جهان شمول را ساخته است تا شاید کابوس فرا رسیدن مرگ و «شغال» تدریجی بدن به وسیله آن («ناتوانی» و «پیری») و پیروزی نهایی و بیشک آن را از ذهن و کنش انسانها بیرون براند از فوکو در تبار شناسیهای خود تا انسانشناسان و جامعهشناسان مدرنی چون داوید لوبروتون، بسیاری از متفکران بر رویکردی اساسی دررابطه تقابلی جسم و روح از لحاظ فرهنگی انگشت گذاشتهاند.
نکتهای مهم که داوید لو بروتون، جامعه شاس و انسانشناس فرانسوی معاصر در کتاب «جامعهشناسی بدن» بدان اشاره میکند این است که: «بدن به نادرست یک پدیدهای بدیهی به نظر میرسد، در حالی که دادهای ساده و بدون شبه نیست، بلکه حاصل یک تبیین اجتماعی و فرهنگی به حساب میآید.» برونون در واقع برآن است که نه فقط به گونهای که گافمن در «صحنهپردازی زندگی روزمره» عنوان میکند، بدن ابزاری است در دست کنشگر اجتماعی و برعکس کنشگر اجتماعی ابزاری در خدمت بدن که صحنهپردازی موقعیتها، روابط، نهادها، گفتمانها در آنها به «بازی» در میآید تا بتواند در آن واحد «شکل» و «محتوا» آفریده و به برساختههای ایدئولوزیک و استراتژیک در کنشها و موقعیتهای اجتماعی و در نهایت به خود کنش اجتماعی در لایههای بیپایان و دائما پیچیده ترش امکان وجود میدهند و بدن، نه فقط با رویکردی فوکویی، حاصل یک تبیین دراز مدت تاریخی است تا از خلال آن جوامع انسانی «حافظه» و «اتوپیا» لازم را برای ساختن «حال» خود بیابند، بلکه افزون بر همه اینها، بدن، یک تبیین فرهنگی-اجتماعی در ساختار خود جامعهای است که به مثابه مدارهای پیچیده (فضایی-زمانی-معنایی) عمل میکند و بنابراین دائما باید زمان، فضا و معنا را به بازنمودهایی قابل مبادله تبدیل کند.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر