ناکجا در تلگرام
توییتر ناکجا را دنبال کنید!
فروشگاه کتاب ناکجا در پاریس
بوطیقای روایت در مثنوی

صفحه اصلی / نقد /

نقد

بوطیقای روایت در مثنوی

نویسنده: حمیدرضا توکلی
نقد
ناشر: انتشارات مروارید
تاریخ انتشار: 1389
708 صفحه

    این کتاب را بخرید

  • نسخه چاپی کتاب از ناکجا
    19,90€
  • خلاصه کتاب
  • نظرات شما

  • خلاصه کتاب

    در این کتاب نویسنده کوشیده است با نگرش بوطیقایی به «مثنوی» در مقام یک کلان روایت بپردازد. شیوه بررسی بوطیقایی را می‌توان در چند نکته اصلی خلاصه کرد: 1. تأمل در اثر با نگاهی فراگیر و کل‌نگر و کوشش برای کشف ساختار اثر و درک پیوند اندام‌وار اجزای آن؛ 2. همراه‌کردن بررسی معنی‌شناختی با پژوهش زیبایی‌شناختی؛ 3. جایگاه و اهمیت «صورت» به عنوان نقطه عزیمت مطالعه بوطیقایی؛ 4. اتکای تلقی بوطیقایی بر نقل و نه بر نقد.

    در فصل نخست این کتاب گزارشی فشرده از اهمیت نگاه شامل در بررسی متن و سوابق توجه به این مسئله در نقد و بلاغت ایران و اسلام و مغرب‌زمین آمده است. در پایان به واژۀ بوطیقا و تطور مفهومی آن از یونان تا عصر ترجمۀ اسلامی و از آن پس در نقد و زیباشناسی نوین توجه شده است.

    فصل کوتاه دوم به آمیختگی بخش‌های داستانی و غیرداستانی در کلیت مثنوی می‌پردازد و این پرسش بنیانی را می‌آورد که آیا می‌توان مجموعۀ داستان‌ها را که به صورتی پیوسته از آغاز تا انجام مثنوی پیش می‌روند، پیکرۀ اصلی اثر به شمار آورد؟ یا آنکه ماجرا واژگونه است و زنجیره از نکته‌ها بهانۀ نقل قصه‌هاست؟

    در فصل سوم به زاویۀ دید و پیچیدگی‌ها و جنبه‌های خلاق آن در روایت مولانا بررسی می‌شود؛ به ویژه به گستردگی اسالیب خطاب و مسائل گوناگون پیرامون خطاب پرداخته می‌شود.

    فصل چهارم به روایت چندآوا و پدیداری مستقل چشم‌اندازهای متفاوت و حتی متعارض اختصاص دارد؛ آواهایی که غالباً ریشه در گره‌گاه‌های الاهیاتی دارند. در این فصل بر سر قصۀ دقوقی درنگ بسیار شده است؛ قصه‌ای که شاید بتوان آن را رازآمیزترین قصۀ مولانا قلمداد کرد. برای نشان‌دادن ژرفا و جوانب این ساختار پیچیدۀ چندآوا به طرح گستردۀ دقایق رمزها و عناصر قصه به ویژه نشانه‌شناسی مکاشفۀ دقوقی پرداخته شده است. همچنین پیوند بینامتنی ژرف و گستردۀ قصه با داستان قرآنی خضر و موسی سراغ شده و در پی آن بر رویارویی اخلاق و ایمان در دو قصه انگشت نهاده شده است.

    مؤلف در فصل پنجم به سراغ تداعی و گریز می‌رود؛ دو پدیدۀ درپیوسته‌ای که در سراپای روایت موج‌زن است. به زمینۀ پدیداری آنها در مثنوی و سوابقشان در سنت‌های در پیوند با مولانا توجه می‌شود؛ به ویژه به شیوۀ شفاهی روایت و اهمیت آن در شکل‌گیری ساختار روایی مثنوی.

    ششمین فصل به رفتار ویژه و آفرینش‌گرانۀ مولانا با زبان می‌پردازد. بخش خاصی برای بررسی جانب شاعرانۀ روایت او و تعامل آن با جانب داستانی گشوده شده است. در پایان به دریافت مولانا از زبان و سزوکار انتقال معانی و تجارب از رهگذر آن رسیده می‌شود؛ به ویژه بر متناقض‌نمای تشبیه و تنزیه تکیه می‌شود که در روایت او سربه‌سر جلوه است. فصل هفتم به قصه در قصه در گسترده‌ترین مفهوم آن می‌پردازد؛ یعنی انواع پیوندهای قصه که حتی دربردارندۀ اشاره‌ها به قصه‌های دیگر کتاب یا انبوه اشارات داستانی در لابلای مثنوی می‌شود.

    مؤلف در فصل هشتم نخست به سراغ موسیقی رفته است. با نگاه مولانا به موسیقی و انتظام هستی و دریافت غیب‌شناختی او از این اندیشه آشنا می‌شویم. پس از آن کوشش می‌شود بازتاب این نگرش در ساختار روایی مثنوی جستجو شود. در بخش بعدی به زمان روایی و به ویژه دگرگونی ضرب‌آهنگ رسیده می‌شود. در این نوبت نیز مؤلف بر آن بوده که تلقی مولانا از زمان و فرازمان را با جلوه‌های بازی‌گرفتن زمان در روایت او پیوند دهد؛ به ویژه به اثرپذیری شخصیت‌پردازی او از این بینش توجه شده است. در پایان این فصل نهایی‌ترین برداشت از بوطیقای روایی مثنوی در شامل‌ترین نگاه به دست داده است که بر دو آموزۀ بنیانی تکیه دارد: یکی آنکه آرمان روایت‌گری مولانا همان گره‌زدن روایت با احوال مخاطب است. قصه همواره از صورتی آفاقی به معنایی انفسی گذر می‌کند. در یک کلام آنچه در این میانه اعتبار دارد، به هیچ روی صورت و مسائل وابسته بدان نیست؛ حتی سازواری یا صحت و اصالت قصه به چیزی نمی‌سنجد؛ بلکه آنچه اهمیت دارد کاری است که قصه با جان و دل مخاطب می‌کند. قصه به گونه‌ای روایت می‌شود که مخاطب بتواند و بخواهد خود را در موقعیت قهرمان قصه قرار دهد و با او یگانه شود. آموزۀ دیگر فهم و دریافت مجموعۀ روایت مولانا به عنوان بازتاب مستقیم و نمایان حالات راوی است. بدین‌سان مثنوی با تداعی‌مداری و پریشان‌واری و ناگهانگی خویش، منشی چون سلوک یک عارف موقوف وقت را به نمایش می‌گذارد.

    فصل آخرین به نی‌نامه و قصۀ پایان‌نیافتۀ واپسین می‌پردازد و با تأمل در آغازگری و پایان‌بندی روایت، اصلی‌ترین نکات فصول پیشین را مرور می‌کند.

    در جای‌جای این نوشتار اشاره‌هایی به آرای اندیشمندان مغرب‌زمین شده است؛ کسانی چون آگوستین، آکویناس، کیر کگور، باختین، داستایوسکی، ویتگنشتاین، تیلیش و ... ، گاهی از روایت‌هایی چون کتاب مقدس، اعترافات روسو، نمایش‌های کهن یونان و جز آن نیز یاد شده است. در بسیاری موارد این اشاره‌ها در افق مطالعات تطبیقی نمایان می‌شود و اساس بحث بر آن استوار نیست. کوشیده شده از راه این سنجش‌ها و موقعیت‌های مقایسه، برخی نکته‌ها روشن‌تر شود.

    فهرست مطالب این کتاب در نه فصل بدین ترتیب است:

    مثنوی و چشم‌انداز شامل؛ وضع غریب قصه‌ها در مثنوی؛ زاویۀ روایت در مثنوی؛ روایت چندآوا و قصۀ قصه‌های مثنوی؛ تداعی و گریز در روایت مولانا؛ زبان و روایت در مثنوی؛ مثنوی و اسلوب قصه در قصه؛ موسیقی، زمان و بوطیقای روایت؛ آغاز و انجام روایت.



    نظرات شما

    برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
    - ورود
    - عضویت

    نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
    با تشکر