زبان حال، نمایش حالت یا صفتی درونی است و لذا هر بینندهای میتواند با دیدن این نمایش پی به خود آن حالت یا صفت برد. ولی همهی صفات در موجودات گوناگون دارای نمایش بیرونی نیست و تشخیص آن صفات از ظواهر موجودات برای هرکس مقدور نیست. در اینجاست که بعضی مدعی شدهاند که میتوانند این صفات یا حالات را با قوهای درونی به نام گوش دل یا گوش هوش بشنوند. مثال مشهور این معنی، کشف و کراماتی است که به اولیاءالله نسبت میدهند. زبان حال به یک معنای دیگر نیز به کار رفته و آن شرح و بیانی است که شخصی ممکن است از صفات یا حالات موجودی بکند، بدون این که مدعی کشف و کرامات باشد. آن شرح و بیان در واقع، به عبارت درآوردن حال یا کیفیت آن موجودات ، خواه انسان باشد یا حیوان یا نبات و یا جماد ...مطالب جدیدی که به این چاپ افزودهام یافتههای من در کتابها و مقالاتی است که بعد از چاپ اول کتاب منتشر شده است، یا اگر منتشر شده بود من ندیده بودم. این اضافات گاه در حد یکی دو جمله و گاه در حد بخش یا فصلی بوده است که به برخی از ابواب کتاب افزودهام. برای داخل کردن این مطالب اضافی گاهی مجبور شدهام که مطالب قبلی را حذف یا خلاصه کنم. به هر حال چیزی به تعداد صفحات اضافه نشده و ابواب کتاب هم دستنخورده باقی مانده است.
موضوع کتاب “زبان حال در عرفان و ادب پارسی” دایرهای بسیار وسیع را در بر میگیرد. با نگاهی به بخشهای سه گانه و بابهای سی و چهارگانه کتاب و نامهای بزرگانی چون، مولوی، حافظ ، عطار، خیام، سعدی، نیما، نظامی، عینالقضاه همدانی، رودکی، ابو سعید ابوالخیر ، ناصر خسرو، فرخی سیستانی، انوری، عراقی، ابن عربی، عبید زاکانی، سهروردی، حلاج، بایزید بسطامی، عبدالله انصاری، سنایی، احمد و حامد غزالی، خانلری، اقبال لاهوری و … میتوان پی برد که نویسنده در نگارش این کتاب گرانسنگ وقت و حوصله ی بسیار در کار کردهاست.
برای ارسال نظر ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد شوید :
- ورود
- عضویت
نظر شما بعد از تایید مدیریت وبسایت منتشر خواهد شد.
با تشکر